آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

خود زشت پنداری زنانه

هر زمان مقابل آینه می‌ایستم یا یکی از عکس‌های خود را نگاه می‌کنم، نفسم بند می‌آید و از دیدن خودم متنفر می‌شوم. من شخصی را می‌بینم که با تصوراتم فرق دارد و کاملا برایم بیگانه است. بیشتر اوقات فکر می‌کنم زیر چشمانم گود افتاده یا برعکس دو کیسه سیاه و کبود در زیر آن قرار گرفته‌ است. 


 

به گزارش اول نیوز به نقل از برترین ها ؛ من از شکل بینی خودم هم متنفرم، زیرا بسیار بزرگ و گوشتی است و بخش زیادی از صورتم را گرفته. متاسفانه نیمه راست صورت من هم تفاوت زیادی با نیمه سمت چپ دارد؛ به همین دلیل هنگامی که در کنار دوستانم راه می‌روم، مدام در طرفی قرار می‌گیرم که آنها قسمت راست صورتم را ببینند.

زنانی که خود را زشت می‌بینند

لب‌های من هم بسیار باریکند و نیمه بالایی آن تفاوت زیادی با نیمه پایینی دارد. گردن من بسیار بلند است و هر زمان به آینه نگاه می‌کنم، فکر می‌کنم در حال تماشای یک اردک هستم. از همه بدتر تمام صورت من را جوش پوشانده و لکه‌های زشت اطراف آن را فرا گرفته‌ است. این تصورات از ۴ سالگی با من است و از همان دوران من از اینکه در بین مهمانان یا دوستانم قرار بگیرم اجتناب می‌کردم. از همان زمان دچار وسواس شدم؛ به طوری که هر روز ۳۰ بار صورت خود را می‌شستم و چند بار لباس‌هایم را عوض می‌کردم. با وجود آنکه چند کیلو کمبود وزن داشتم اما شروع به رژیم گرفتن کردم، زیرا تصور می‌کردم پاهایم بسیار چاقند و شکم بزرگی دارم. برای چند سال سعی کردم تا حد ممکن در خانه بمانم و در مقابل چشم مردم قرار نگیرم.

آنچه خواندید، توصیفات ریچل بوگان ۲۷ ساله از کشور انگلستان است. این زن یکی از صدها هزار نفر در سراسر جهان است که از سندرم خودزشت‌پنداری یاBody dysmorphic disorder رنج می‌برد. آمارها نشان می‌دهد ۵۰درصد از زنان از ظاهر خود راضی نیستند و بعضی از آنها عیب‌های بسیار کوچک صورت و بدن خود را بسیار بزرگ می‌بینند. در بعضی از آنها این حالت به قدری شدید است که علائمی مشابه سندرم BDD پیدا می‌کند.

این بیماری تا چه حد می‌تواند جدی شود؟

در بعضی بیماران مانند «حنی کمایل»، بیماری به قدری شدت پیدا کرده که او ۸ بار دست به خودکشی زده است. هر زمان این دختر به آینه نگاه می‌کرد یک فرد چاق و بد هیکل با صورت زشت را می‌دید که زنده ماندنش هیچ ارزشی برای دیگران ندارد. یکی از عادات حنی این بود که مدام سرتاپای دیگران را برانداز کرده و با خود مقایسه می‌کرد. بیماری حنی در ۹ سالگی و زمانی که او علائم بلوغ را تجربه کرد، آغاز شد و به تدریج شدت گرفت. این وضعیت تا جایی پیش رفت که او در ۱۲ سالگی علاقه‌اش به غذا خوردن را از دست داد و شروع به استفاده از قرص‌های ضد افسردگی کرد. در ۱۵ سالگی او برای اولین‌بار تصمیم به خودکشی گرفت و سعی کرد با مصرف همزمان چند قرص ضدافسردگی به زندگی خود پایان دهد. او طی چند سال بعد، ۷ بار دیگر هم این کار را تکرار کرد تا اینکه سرانجام پزشکان متوجه ابتلای او به ناهنجاری خودزشت‌پنداری شدند و درمان‌های روانشناسی را آغاز کردند. به طور کلی می‌توان گفت شدت این بیماری در هر شخص نسبت به دیگری متفاوت است.

بسیاری از این افراد به دلیل رفتارها و احساسات خود رابطه خوبی با دوستان و اعضای خانواده‌شان ندارند و معمولا تنهایی را تجربه می‌کنند. تفکرات مرتبط با خودکشی در این افراد معمولا مشاهده می‌شود و تقریبا ۱۹درصد از آنها به این موضوع فکر می‌کنند. آمارها نشان می‌دهد ۷درصد از این افراد حتی اقدام به خودکشی هم کرده‌اند و متاسفانه در بعضی موارد هم در انجام این کار به موفقیت رسیده‌اند.

سندرم خودزشت‌پنداری چیست؟

ادامه مطلب ...

فریب این پسران را نخورید!

عده زیادی از دختران برای همرنگی با دوستان و فاصله گرفتن از سنت ها، به درخواست های دوستی پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی به ازدواج ختم شود.

مرد

ازدواج های امروزی، فرد محور تر است. یعنی دختر و پسر پیش از آنکه پای خانواده ها به میان بیاید، تصمیم به شناخت همدیگر می گیرند و وقتی مطمئن شدند این آشنایی عاقبت خوبی در پی خواهد داشت، ماجرا را رسمی و علنی می کنند. این آشنایی برای عده ای جدی است و برای عده ای بیشتر فرم دوستی های گذرا را دارد که شاید به ازدواج ختم شود و شاید هم نه!

تفاوتی که بیشتر در دختران و پسران در اوایل جوانی به چشم می خورد در مورد هدف از رابطه دوستی با جنس مخالف است.

دختران معمولا تصور می کنند که برای یافتن همسر مناسب باید در یک رابطه احساسی با پسران دخیل شوند. اما واقعیت این است که در اکثر مواقع پسرانی طالب ارتباط دراز مدت، پنهانی، و احساسی و عاطفی با دختران هستند که شرایط ازدواج را ندارند و مایلند این خلاء را با یک رابطه دوستانه با یک یا چند دختر پر کنند و برای این کار از دادن قول ازدواج ابایی ندارند.

عده زیادی از دختران برای همرنگی با دوستان و فاصله گرفتن از سنت ها، به درخواست های دوستی پاسخ مثبت می دهند و امیدوارند که این دوستی به ازدواج ختم شود. در این شرایط، طولانی شدن دوستی، عمق گرفتن آن و نزدیک شدن بسیار زیاد دختر و پسر به هم، برای دختران معنای قطعی شدن ازدواج را دارد. مثلا دختر خانمی فکر می کند حالا که 6 سال با یک نفر دوست بوده، امکان ندارد بتواند بدون او زندگی کند و بی شک طرف مقابل هم او را برای ازدواج در نظر دارد. این در حالی است که از نگاه پسرها ( اگر نگوییم همه، باید بگوییم اکثریت قریب به اتفاق آنها ) طولانی شدن یک رابطه دوستی که خانواده ها از آن اطلاع ندارند، به معنی گذرا بودن آن رابطه است و به محض فراهم شدن شرایط ازدواجشان، یا به محض آنکه با فردی موجه تر و مناسب تر از شما رو به رو شوند، رابطه دوستی شان را خاتمه می دهند.

دوستی هایی برای پر کردن اوقات فراغت

دوستی هایی که بنا به گفته دختران و پسران جوان بابت آشنایی بیشترشان با جنس مخالف و پر کردن اوقات فراغت به نحوی شادمانه !! صورت می گیرد و گاهی برای توجیه عملکرد خود دم از شناخت برای ازدواج می زنند . دوستی هایی که شروع آن ساده اما عواقب آن سخت جبران نا پذیر است . بخصوص برای دختران که در این گونه دوستی ها بیشترین ضرر را در قالب شکست عاطفی تا هتک حرمت های اخلاقی باید متحمل شوند .

دوستی های خیابانی، برای دختران نوجوان و جوان به نظر راه شادی است که آن ها را به سرمنزل مقصود می رساند! اما در واقع بیراهی است که ره به ترکستان دارد و جز گرفتار شدن در فحشا چیز دیگری عاید آنها نمی کند. این روش گذران اوقات فراغت در واقع ویروسی خطرناک است که به جان اندیشه ها و اخلاقیات دختران نوجوان می افتد و آن تفکر ساده خوش گذرانی در اوقات فراغت را تبدیل به عادتی بیمارگونه در ارتباط گیری های نامعقول می کند . منجلاب این گونه گرفتاری ها و عادات غیر اخلاقی که زاییده دوستی های خیابانی است می تواند انسان را تا مرحله بدنامی و فحشا فرو ببرد.

این پسرها هر روز یک بهانه برای علنی کردن رابطه دارد و امروز و فردا می کند: درسم تمام شود، سربازی بروم، کار پیدا کنم، پس انداز داشته باشم، موافقت خانواده را جلب کنم و...

راه چاره چیست؟

بدون پنهان کاری و وعده و وعید باید موضوع را با خانواده ها در میان بگذارید.

بهتر است علنی شدن رابطه در روزهای اول آشنایی باشد در غیر این صورت حداقل یک ماه بعد از آشنایی و کسب شناخت مقدماتی از همدیگر موضوع را به خانواده ها اطلاع داده و بقیه شناخت تان را به دوران نامزدی رسمی یا غیر رسمی واگذار کنید.

اگر شرایط یکی از طرفین برای ازدواج یا رسمی شدن نامزدی آماده نیست، از همان ابتدا موعدی را برای علنی کردن رابطه مشخص کنید. مثلا دو ماه، سه ماه یا 6 ماه بعد. متناسب با این موعدی که در نظر گرفته اید، شدت و عمق رابطه یا میزان دیدارها و صحبت ها را تنظیم کنید تا رابطه تان همیشه تحت کنترلتان باشد و زیادی عمیق نشود.

به این مردان اعتماد نکنید

کسانی که از دوران آشنایی چنین رفتارهایی دارند، نه تنها قابل اعتماد نیستند، بلکه شما را برای ازدواج هم در نظر ندارند:

به جای شناخت منطقی شما، سراغ جنبه های احساسی رابطه می رود.

از آشنایی با خانواده شما طفره می رود

عفت را زیر پا می گذارد، درخواست های نامشروع دارد یا درباره مسائل جنسی، تحریک کننده و نا متعارف با شما صحبت می کند.

مایل است آشنایی تان طولانی شود و برای آن زمان مشخصی را اعلام نمی کند.

به شما می گوید که درگیر یک رابطه اجباری شده و خانواده اش دختر دیگری را برای او در نظر گرفته اند اما او مایل است از او فرار کند و شما را به همسری برگزیند.

دروغ گفتن

هر روز یک بهانه برای علنی کردن رابطه دارد و امروز و فردا می کند: درسم تمام شود، سربازی بروم، کار پیدا کنم، پس انداز داشته باشم، موافقت خانواده را جلب کنم و...

نقش والدین در پیشگیری

در این میان والدین نقش مهمی در پیشگیری دارند. آنها باید در صورت روبرو شدن با چنین مواردی با یک مشاور مجرب صحبت کنند. چرا که آگاهی، آشنایی و داشتن علم نوین تربیتی برای هدایت فرزندان امری ضروری است. بنابراین آنچه تأثیرگذار و پاسخگو است شیوه های صحیح برخورد است. مطمئن هم باشیم خشونت و رفتار تند والدین نه تنها مۆثر نیست بلکه فرزندان را از خانواده جدا می کند. در کنار خانواده ها، مدارس و صدا و سیما و رسانه ها نیز باید با ارائه برنامه های آموزشی صحیح و کارشناسی روابط پسران و دختران را در حد قانون و شرع به فرزندان آموزش دهند و عواقب سوء روابط پنهانی و بدون آشنائی را از طریق بررسیهای علمی همواره به آنها گوشزد کنند.

در اولین قرار چه کنیم؟


احتمالا نخستین موضوعی که قبل از روبه‌رو شدن با خواستگار جدید‌تان به آن فکر می‌کنید، پوشیدن یک لباس مناسب است و در لحظه‌ای که در کنارش پشت میز نشسته‌اید هم تمام هوش و حواستان به ظاهر و نحوه انتخاب جملات است، اما دست نگه‌دارید.
برای آنکه از این قرار‌های اول، سربلند بیرون بیایید، نیاز به شناختن گروهی از « نبایدها » دارید؛ کارهایی که نباید انجام دهید و حرف‌هایی که نباید بزنید. قرار نیست تا ابد در مقابل کسی که قرار است شریک زندگی‌تان باشد، خود را شخص دیگری نشان دهید اما باید بدانید که بعضی حرف‌ها، خاطرات و کارها با قرار‌های اول جور در نمی‌آیند و باید از هر طریقی که شده، پنهان‌شان کنید و تا روز مبادا آنها را در دلتان نگه‌دارید.
 
سعی کنید پینگ پنگ بازی کنید
همه ما دوست داریم از خودمان حرف بزنیم. انگار تنها موضوع جالبی که در دنیا وجود دارد، عادات، خواسته‌ها و انتظارات خودمان است. اما این همان دامی است که ممکن است در نخستین برخوردهایی که با خواستگار‌تان دارید، در آن بیفتید.
به‌جای اینکه بی‌وقفه خودتان را شرح دهید و با بیان کردن علایق و انتظارات‌تان بخواهید او را با خود هم مسیر کنید، بگذارید او حرف بزند و هر آنچه در ذهن دارید را از کسی که قرار است همسر آینده‌تان باشد، بپرسید. وقتی شما بی‌وقفه درباره خودتان حرف می‌زنید، نگاهی منفی نسبت به‌خودتان در ذهن خواستگار‌تان ایجاد می‌کنید.
احتمالا در این شرایط، بعد از قرار او از پشت میز بلند می‌شود و در دلش می‌گوید که این نخستین و آخرین قرارش با شما خواهد بود اما شما که حسابی خودتان را ابراز کرده‌اید، از نتیجه این گفت‌ و گوی یکطرفه راضی هستید و فکر می‌کنید همه چیز خوب پیش رفته است اما واقعیت این است که ارتباط، یعنی بیان کردن خود و فهمیدن دیگران. پس در جلسات اول گفت‌وگو مثل یک بازی پینگ‌پنگ پیش بروید و همان‌قدر از خودتان بگویید که از او حرف می‌شنوید.

از قبلی ها حرف نزنید
شاید روزی مجبور شوید درباره خواستگارهای قبلی‌تان هم حرف بزنید. اما بهتر است تا زمان آن نرسیده، چیزی نگویید. در قرارهای اول با خواستگار جدید‌تان، هرگز پای قبلی‌ها را به میان نکشید. شاید بخواهید از بدی‌های آنها بگویید و به اینجا برسید که چقدر از یک فرصت تازه خوشحال هستید اما این موضوع هم نمی‌تواند کمکی به شما بکند. همان طور که گفتیم، هر جمله‌ای که بوی « خواستگار قبلی » از آن بیاید را نباید به زبان بیاورید.
مهم نیست که رابطه احساسی‌ای میان شما و شخص دیگری بوده یا نه، مهم این است که قرار اول جای این حرف‌ها نیست. اگر شما و خواستگار‌تان احساس کردید که می‌توانید به یک آینده مشترک فکر کنید و به همین دلیل قرارهای بعدی را تنظیم کردید، ماجرا فرق می‌کند. اگر در روزهای بعد در مورد ارتباطات گذشته‌تان از شما پرسید، می‌توانید بگویید « آن آشنایی، درس بزرگی برای من بود و حالا من و خواستگار قبلی‌ام، دیگر به آن روزها فکر نمی‌کنیم و هرکدام‌مان، تنها به فکر آینده خود هستیم. »

فقط لحظه اول مهم نیست
بیشتر ما وقتی به ازدواج فکر می‌کنیم، معمولا تصور غلطی در ذهنمان چرخ می‌زند. ما فکر می‌کنیم که مرد رۆیاهایمان کسی است که در همان لحظه اول به دلمان می‌نشیند، حال و هوای‌مان را عوض می‌کند و در یک لحظه تمام ناامیدی‌مان از پیدا کردن چنین مردی را به امید بدل می‌کند. شاید شما هم فکر می‌کنید میان شما و مرد زندگی‌تان در همان لحظه اول باید یک جرقه عاطفی زده شود و چنین کششی به قرار‌های بعدی و در نهایت ازدواج منجر شود اما اشتباه می‌کنید.
شما برای خوشبختی به شاهزاده رۆیاها نیازی ندارید و قرار نیست یک عمر با یک نگاه اسرارآمیز عاشقانه زندگی کنید. بلکه قرار است کنار مرد محکم و مستقلی زندگی کنید که می‌تواند در سخت‌ترین روزها هم در کنار شما باشد، درکتان کند و پابه‌پای‌تان پیش برود.
 
رخت‌چرک‌ها را دور بیندازید
همه ما در زندگی‌مان رخت‌چرک‌هایی داریم. منظورمان همان اشتباه‌ها، خاطرات آزار‌دهنده و لحظه‌هایی است که ترجیح می‌دادیم هیچ وقت اتفاق نمی افتادند. خب، ما انتظار نداریم که در زندگی شما چنین مسائلی پیش نیامده باشد، فقط می‌گوییم حالا که وقت ازدواج‌تان رسیده، باید رخت‌چرک‌هایتان را پشت در بگذارید و به‌جای فکر کردن و عذاب کشیدن، برای فراموش کردن روزهای گذشته انرژی بگذارید.
همسر آینده‌تان را شریک این خاطرات نکنید و اگر به دلیل برخی اتفاقات گذشته هنوز متاثر هستید و عذاب می‌کشید، این عذاب را وارد زندگی‌تان نکنید. دوره نامزدی فرصت خوبی است تا بتوانید از آنچه پیش از این در زندگی‌تان بوده، عبور کنید و با یک شروع تازه، برای یک زندگی موفق آماده شوید. زندگی‌ای که قرار نیست این بار رخت‌چرک دیگری برای آینده شما شود.

آداب و رسوم شب یلدا

آداب شب یلدا در طول زمان تغییر نکرده و ایرانیان در این شب، باقیمانده میوه‌هایی را که انبار کرده اند و خشکبار و تنقلات می‌خورند.

همچنین دور هم گرد هیزم افروخته و بخاری روشن می‌نشینند تا سپیده دم بشارت شکست تاریکی و ظلمت و آمدن روشنایی و گرمی (در ایران باستان، از میان نرفتن و زنده بودن خورشید که بدون آن حیات نخواهد بود) را بدهد، زیرا که به زعم آنان در این شب، تاریکی و سیاهی در اوج خود است.

واژه یلدا، از دوران ساسانیان که متمایل به به کارگیری خط (الفبای از راست به چپ) سریانی شده بودند به کار رفته است.

یلدا- همان میلاد به معنای زایش- زاد روز یا تولد است که از آن زبان سامی وارد پارسی شده است. باید دانست که هنوز در بسیاری از نقاط ایران مخصوصاً در جنوب و جنوب خاوری برای نامیدن بلندترین شب سال، به جای شب یلدا از واژه مرکب شب چله استفاده می شود.

خور روز (دی گان)- یکم دی ماه- در ایران باستان در عین حال روز برابری انسان ها بود. در این روز همگان از جمله شاه لباس ساده می پوشیدند تا یکسان به نظر آیند و کسی حق دستور دادن به دیگری را نداشت و کارها داوطلبانه انجام می گرفت، نه تحت امر.

در این روز جنگ کردن و خونریزی، حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. این موضوع را نیروهای متخاصم ایرانیان می‌دانستند و در جبهه ها رعایت می کردند و خونریزی موقتاً قطع می شد و بسیار دیده شده که همین قطع موقت جنگ، به صلح طولانی و صفا انجامیده بود.

ایرانیان نزدیک به چند هزار سال است که شب یلدا آخرین شب پاییز را که درازترین و تاریکترین شب در طول سال است تا سپیده دم بیدار می‌مانند و در کنار یکدیگر خود را سرگرم می‌دارند تا اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیهٔ آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رخت خواب روند و لختی بیاسایند.

ادامه مطلب ...

راهبردهایی برای کم تر شدن سن ازدواج در جوانان

ازدواج ،ارزش است یا ضد ارزش؟ 

عوامل و راهبردهاى کاهش سن ازدواج براى مبارزه با معضل اجتماعى بالا بودن  سن ازدواج، راه حل هاى زیادى وجود دارد که کمابیش از گذشته مطرح بوده و فراروى مسئولان و متصدیان کشور قرار داشته است.

 به نظر مى رسد دیگر زمانِ دادن راه حل تمام شده و باید در مسیر عملى ساختن این راه حل ها قدم برداشت. تنها راه رهایى از این مشکل آن است که ملت و دولت دست به دست هم دهند و با برنامه ریزى هاى کلان فرهنگى، اقتصادى و اجتماعى، سعى در رفع این مشکل بزرگ داشته باشند. شاید نقطه آغازین و در عین حال، بسیار مهم حل مشکل این باشد که ابتدا سعى کنیم تفکر و شناخت جوانان را عوض کنیم و آنان را از مادى گرایى و سطحى نگرى، به معنویت و توجه خدا و دین باورى، سوق دهیم.

در این مقاله راهبردهایی برای کم تر شدن سن ازدواج در جوانان ارائه می کنیم:

ادامه مطلب ...

مراقب باشید که احساس گناه با رنگ علاقه و عشق در وجود شما حضور نی

  

مراقب باشید که احساس گناه با رنگ علاقه و عشق  

 

در وجود شما حضور نیابد

درست است که ازدواج امری قابل ستایش و پسندیده است اما چگونگی شکل گیری آن و فرایند انتخاب صحیح موضوعی قابل ملاحظه و با اهمیت است. آیا به این خاطر که به احساسات کسی لطمه ای نزنید، با او ازدواج کرده اید؟ و یا می دانستید بیش از آنچه که شما به او علاقه دارید، او به شما علاقمند است، اما آنقدر احساس گناه می کردید که نمی توانستید برای ازدواج پاسخ منفی بدهید؟ 

احساس گناه ممکن است انگیزه عجیبی برای شکل گیری یک ازدواج به نظر برسد، شما به خود می گویید که این احساس همان عشق است در حالی که چیزی جز همدردی یا در منتهی درجه آن «حس ترحم» نیست. شما زندانی احساس گناه خود هستید.

آیا روابط شما با همسرتان را «احساس گناه» اداره می کند؟

جملات زیر را بخوانید و ببینید چه تعداد از آنها در مورد شما چه درگذشته و چه در حال، صدق می کنند.

- شما به سختی می توانید به دیگران «نه» بگویید؛ به خصوص به آنهایی که دوستشان دارید.

- شما در خانواده مختلی بزرگ شده اید که احساسات شما به حساب نمی آمدند. (به عنوان مثال: والدین انتقادگر یا کنترلگر.)

شما به خود می گویید که این احساس همان عشق است در حالی که چیزی جز همدردی یا در منتهی درجه آن «حس ترحم» نیست. شما زندانی احساس گناه خود هستید.

- شما با این احساس مسئولیت که دیگران را خوشحال و راضی کنید، بزرگ شده اید. (مثلا والدینی داشته اید که از لحاظ مهر و محبت به شما تکیه می نمایند.)

- شما مشکل می توانید احتیاجات خود را بشناسید و حتی مشکل تر نیز می توانید از کسانی که دوستشان دارید، برای برآورده کردن نیازهایتان، تقاضا کنید.

- شما خود را به عنوان فردی احساسی و بخشنده می شناسید و از این موضوع نیز احساس غرور می کنید. از اینکه شما را «خودخواه» بنامند، بسیار رنجیده خاطر می شوید.

- شما از رنجانیدن دیگران می ترسید و نهایت تلاشتان را می کنید تا مطمئن باشید هیچ چیز از چیزهایی که می گویید یا انجام می دهید، باعث رنجش عزیزانتان نشود.

- شما به مراتب ساده تر می توانید برای دیگری از پول یا وقت خود مایه بگذارید تا برای خودتان.

- وقتی که عزیزان شما از مشکلاتشان حرف می زنند، احساس بدی پیدا می کنید و احساس می کنید که حتما مجبورید به آنها کمک کنید تا آنکه راه حلی پیدا کنند.

وقتی که از روی احساس گناه و نه از روی عشق تصمیم می گیرید که با کسی ازدواج کنید، به آنان و به خود نیز کم فروشی کرده اید. مراقب باشید که احساس گناه با رنگ علاقه و عشق در وجود شما حضور نیابد.

 

- در موقع بیان نظر یا احساس شخصی خود، اگر حس کنید که این احساس شما نسبت به آن فرد او را می رنجاند، از بیان آن صرف نظر می کنید.

- شما از اینکه از نزدیکان خود پولدارتر، خوشبخت تر و یا موفق تر باشید، احساس خوبی ندارید.

اگر با تعداد کمی از این جملات ارتباط برقرار کردید، احتمالا به همان اندازه اغلب مردم، تحت تاثیر «احساس گناه» هستید. اگر بیش از چهار جمله از جملات فوق در مورد شما صدق می کند، احتمالا اجازه می دهید که احساس گناه در انتخاب های عشقی شما دخالت داشته باشد. اگر با اکثر این جملات ارتباط برقرار کردید، یقینا به دلائل نادرست عاشق می شوید.

در دام احساس گناه

اگر درگذشته یا حال زندانی احساس گناه بوده یا هستید و فقط به این خاطر که اگر کسی را ترک کنید احساس گناه می کنید، به جمله زیر فکر کنید:

وقتی که از روی احساس گناه و نه از روی عشق تصمیم می گیرید که با کسی ازدواج کنید، به آنان و به خود نیز کم فروشی کرده اید. مراقب باشید که احساس گناه با رنگ علاقه و عشق در وجود شما حضور نیابد.

ازدواج

روزی از میلتون ؛ شاعر معروف انگلیسی پرسیدند :چرا ولیعهد انگلستان می تواند در چهارده سالگی بر تخت سلطنت بنشیند و سلطنت کند ؛ اما تا هیجده سال نداشته باشد نمی تواند ازدواج کند ؟؟
گفت : بخاطر اینکه اداره کردن یک مملکت از اداره کردن یک زن بمراتب آسان تر است !!!
 
 **************
 
 
بهاء الواعظین می نویسد : در ابتدای مشروطه ؛ بخانه ای رفتم ؛پیر زن و دختر جوانی آنجا بودند پیر زن پرسید : منظور از مشروطه چیست ؟؟ 
گفتم : قوانین جدیدگفت : مثلا چه ؟ 
به شوخی گفتم : مثلا دختران جوان را به پیر مردان دهند و زنان پیر را به جوانان !
دخترش گفت : این چه فایده دارد ؟؟ 
پیر زن بلافاصله به دخترش گفت : ای بی حیا ! حالا کار تو به جایی رسیده که بر قانون مشروطه ایراد میگیری
؟؟!!
  
*************************************
برای ازدواج کردن لحظه‌ای درنگ نکنید اگر زن خوبی نصیبتان شود، خوشبخت می‌گردید
و اگر زن بدی گیرتان آمد مثل من فیلسوف می شوید
 >> سقراط  <<
  
*********************************
 
یه ضرب المثل چینی هست که میگه: اگه از دوران مجردیت لذت نمی بری، ازدواج کن. اونوقت حتما از خاطرات دوران مجردیت لذت  می بری!
 

عطروادکلن خوراکی به بازارمیباد

 بار دیگر که در یک مکان عمومی مثل مترو و اتوبوس بوی بدن دیگران شما را آزار داد عصبانی نشوید چون به زودی شیوه کاملا جدیدی برای مقابله با بوی بدن به بازار خواهد آمد.  
ادامه مطلب ...

سه چیزمهم

سه چیز را با احتیاط بردار:
قدم، قلم، قسم !

سه چیز را پاک نگه دار :
جسم ، لباس، خیال

از سه چیز کار بگیر:
عقل، همت، صبر!

از سه چیز خود را دور نگه دار:
افسوس، فریاد، نفرین!

سه چیز را آلوده نکن:
قلب، زبان چشم!

اما سه چیز را هیچگاه فراموش نکن:
خدا، مرگ و دوست !

 
*اگر میدانستید که افکارتان چقدر قدرتمند است، هیچگاه حتی برای یک بار دیگر هم منفی فکر نمی کردید!
  
 
از ذهــن تا دهــن فقط یک نقطــه فاصلــه است ....
تا ذهــنت رو بــاز نکــــردی ؛
دهــنت رو باز نکــن ..
 
همه آبهای دریاها هم نمیتوانند یک کشتی را غرق کنند
مگر اینکه در داخل کشتی نفوذ کنند
بنابراین
تمام نکات منفی دنیا روی شما تاثیر نخواهد داشت
مگر اینکه شما اجازه بدهی
 
 

افرادی که با ما هم عقیده هستند ، به ما آرامش میدهند
و افرادی که مخالف با عقیده ی ما هستند، به ما دانش!
آدمی برای لذت بردن از زندگی به آرامش نیاز دارد
و برای چگونه زندگی کردن به دانش......
  

برگ های پاییـــزی
سرشار از شعور درخت اند
و... خاطرات سه فصل را ب دوش میکشند
آرام قدم بـــگذار...
بر چهره ی تکیده ی آنها
این برگها حرمت دارند.......
درد پاییز
درد دانستـــ ـن استــــ .
 

وقتی که فصل غم گذشت
انها شوند یک خاطره
ان خاطره در ذهن تو  
از روز هم واضح تره
این است فکر ادمی
این است دست روزگار
غمها همیشه ماندنی
شادی ولیکن بی وفاست
ادامه مطلب ...