آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

تکنیک های تقویت حافظه

یکی از ارکان اساسی آموزش و یادگیری داشتن حافظه ای کار آمد است، همه شما دوست دارید حافظه ای قوی داشته باشید و اگر بخواهید مطمینا می توانید حافظ خود را تقویت کنید.

 

در مورد تقویت حافظه به موارد زیر توجه کنید:

▪ هدف:

هدف خود را از خواندن مشخص کنید که برای چه منظور می خوانید؟ برای افزایش معلومات، برای انجام یک تحقیق و یا به صورت تدریجی برای دادن امتحان، اگر برای امتحان می خوانید امتحان تشریحی است یا تستی؟ اگر برای امتحان تستی می خوانید باید جزیی ترین مطالب را هم بخوانید واگر امتحان تشریحی است باید کلی بخوانید.

ادامه مطلب ...

اختلال شخصیت خود شیفته

لغت «خود شیفته» ترجمه لغت Narcissism (نارسیسم) است که از یک افسانه یونانی گرفته شده است. در این افسانه مرد جوانی به نام «نارسیوس» عاشق عکس خود که در آب افتاده بود شد. و وقتی به آب پرید تا آن را که فکر می‌کرد حوری دریایی است بگیرد، غرق شد. بعدها با استعمال عمومی ، این اصطلاح در روانشناسی برای توصیف طبقه‌ای از اختلالات شخصیت مورد استفاده قرار گرفت.



بیماران خود شیفته با احساس عمیق«اهمیت خود ، خود بزرگ بینی و نوعی بی‌نظیر بودن» مشخص می‌شوند. این افراد خود را آدمهای خاصی می‌پندارند و انتظار دارند بطور خاصی نیز با آنها رفتارشود. تحمل انتقاد بر ایشان سخت است و در مقابل آن خشمگین شده ، فرد مورد نظر را به «نادانی ، حماقت و عدم درک واقعیت» متهم می‌کنند. خود را قوی ، مشهور ، داناترین و ... قلمداد کرده ، انتظار اطاعت و پیروی دیگران را دارند. چون دیگران نمی‌توانند خواسته‌های آنها را برآورده سازند. چون بزرگ بینی او در تضاد با واقعیت است، روابط اجتماعی شان شکننده بوده و مسائل بین فردی ، شغلی و فقدانهای زیادی دارند که با رفتارخود آنها را بوجود می‌آورند، در حالی که هیچ بینش و آگاهی نسبت به آنها ندارند.
ملاکهای تشخیص اختلال خود شیفته
الگوی مستمرخود بزرگ بینی (در خیال یا رفتار) نیاز به تمجید و فقدان هم حسّی که در اوایل بزرگسالی شروع می‌شود و در زمینه‌های گوناگون وجود دارد و وجود پنج علامت از علائم زیر برای تشخیص ضروری است:

ادامه مطلب ...

روشهای برای ابراز صمیمیت

من احساس می کنم که تمام این واکنش ها را تنها به این خاطر انجام می دهیم، چرا که دوست داریم طرف مقابل نیز یک چنین کارهایی را در قبال ما انجام دهد؛ برای اینکه در اعماق قلب خود عشق، عاطفه، و مهربانی آنها را طلب می کنیم به همین دلیل از اعماق وجود خود به آنها عشق می ورزیم. هر کسی دوست دارد که مورد عشق و علاقه و احترام دیگران قرار بگیرد! و من احساس می کنم که هیچ اشکالی وجود ندارد که در ازای عشق ورزیدن به دیگری انتظار دریافت عشق داشته باشیم.

ادامه مطلب ...

ا امید وجود دارد؟

نومید بودن به که تسلیم شدن! (نیچه)- داستایفسکی در نامه ای به برادرش میخاییل در شب نجاتش از مرگ (لغو حکم اعدام) می نویسد: ... من احساس دلمردگی نمی کنم و نومید: نیستم. زندگی در همه جا هست. زندگی در درون ماست و نه بیرون ما. دیگران هم با من خواهند بود و مهم این است که در هر بدبختی نومید نشویم و به زانو درنیاییم. همین است هدف زندگی ما، همین است مقصود زندگی. این را حالا می فهمم. این فکر در رگ و پی من نفوذ کرده است... سوگند می خورم که امید از کف نخواهم داد. (1) امید مسیله مرکزی و متافیزیکی داستایفسکی است. او با همین متافیزیک توانست چهار سال حبس را در زندان اومسک در غرب سیبری سپری کند و در آنجا با رانده شدگان، جنایتکاران و قدیسان، هیولای رذیلت و فضیلت محشور بود و تنها کتابی که در دوران زندان در اومسک مجاز بود که در اختیار داشته باشد، نسخه ای از عهد جدید (انجیل) بود او از این کتاب نیرو می گرفت و متاثر از آن رنج را تقدیس می کرد زیرا که مسیح نیز رنج کشید. او در همین باره می نویسد: من فرزند زمانه و عصر خود هستم، فرزند عدم ایمان و می دانم که چه رنج هایی را باید متحمل شوم تا ایمان واقعی را به دست آورم...

خداوند گاهی لحظاتی را در اختیار من می گذارد که آرامش کاملی به من دست می دهد و آن موقع برای خود نظام ایمانی موثر تالیف می کنم... این تصور را دارم که هیچ چیز زیباتر و عمیق تر از ایمان نیست و هیچ چیز معقول تر و انسانی تر و کامل تر از مسیح نیست... افزون بر این حتی اگر کسی ثابت کند که مسیح و تعالیمش فاقد هر نوع حقیقت است، باز ترجیح خواهم داد طرفدار مسیح باشم تا طرفدار حقیقت!(2) و همه اینها هم ممکن که به این دلیل نیز باشد که او به ناگزیر می بایستی رنج را امری آرمانی یا مقدس تصور کند تا بتواند دوران حبس را تحمل کند و مهم تر آنکه توجیهی برای آن داشته باشد و چه تصویری آرمانی بهتر از مسیح می توانست به او کمک کند تا ستایشگر رنج باشد؟ بنابراین داستایفسکی با امید به بخشش گناهانش رنج کشید. (ایده مسیحی). اما همچنین مسیله آن است که آیا امید به عنوان یک مقوله هستی شناسانه و متافیزیکی یک وهم یا خیال است یعنی ساخته ذهن است یا اینکه بر واقعیت ها و لوازمات عینی مبتنی است؟ علاوه بر آن امید چگونه شکل می گیرد؟ ممکن است امید مثلا به عنوان نیرویی آرامش بخش در وضعیتی مانند دوران حبس داستایفسکی به ناگزیر و متاثر از آن موقعیت ساخته شود، و این تخیلات و ناخودآگاه فرد محبوس است که به آن (امید) نیاز دارد زیرا که به هر حال یک انگیزه دهنده است که در اینجا صورت دیگر یک مقوله وجودی و متافیزیکی نمی تواند باشد. از طرف دیگر وجود دیگری برای شکل گیری امید در فرد تا چه اندازه اهمیت دارد؟ یعنی هرگاه دیگری وجود نداشته باشد آیا مسیله امید خودبه خود منتفی است؟

ادامه مطلب ...

از بدن خود انرژی بگیرید!!

از بدن خود انرژی بگیرید!!
بدن ما از صدها مرکز انرژی (چاکرا) تشکیل شده اند که کلید هستی و زندگی ما محسوب می شوند.
  

در بدن مراکزى وجود دارد که به آنها مراکز انرژى یا چاکرا گفته می‌شود.  چاکرا کلمه ای سانسکریت به معنای چرخ است. چاکراها یا مراکز انرژی در حال چرخش هستند و  بخش های بسیار مهمی‌از کالبد انرژی محسوب می‌شوند. همانند کالبد فیزیکی که از اعضای حیاتی و کم اهمیت تر تشکیل شده است، کالبد انرژی نیز دارای چاکراهای اصلی و فرعی و چاکراهای بسیار کوچک است. چاکراهای اصلی، مراکز انرژی در حال چرخش هستند که به طور معمول 3 تا 4 اینچ قطر دارند و اعضای اصلی و حیاتی کالبد فیزیکی را کنترل می‌کنند و به آنها انرژی می‌دهند. چاکراهای اصلی درست مانند نیروگاه هایی هستند که انرژی حیاتی را برای اعضای حیاتی و اصلی تامین می‌کنند. اگر این نیروگاهها به خوبی کار نکنند اعضای حیاتی ضعیف یا بیمار می‌شوند، زیرا برای درست کارکردن، انرژی حیاتی کافی ندارند. قطر چاکراهای فرعی یک تا دو اینچ است و چاکراهای بسیار کوچک بخش های کم اهمیت تر کالبد جسمانی را کنترل کرده و به آنها انرژی می‌دهند. چاکراها در داخل کالبد فیزیکی نفوذ می‌کنند و در ورای آن نیز امتداد می‌یابند.چاکراها از دو طریق "غدد درون ریز و سیستم عصبی" بر جسم اثر متقابل دارند. در مجموع  بدن انسان هفت چاکرا دارد و هر یک از این هفت چاکرا با یکی از هفت غده بدن و همچنین با گروهی از اعصاب که شبکه نامیده می‌شوند مرتبط  می‌باشد. هر یک از این چاکراها به یکی از قسمتهای بدن و وظایف مخصوص درون بدن پیوسته هستند که بوسیله شبکه عصبی یا غددی که به آن چاکرا مربوط می‌باشند کنترل می‌شوند.
ادامه مطلب ...

فقط یک روز زندگی کن

در هر هفته دو روز هست که هیچگاه نباید نگران باشیم، دو روز که نباید در موردشان ترس و تشویش داشته باشیم یکی از آنها، «دیروز» است با همه اشتباهات و غم‌هایش، دلواپسی‌هایش، دردها و رنج‌هایش و خطاها و لغزش‌هایش. «دیروز» برای همیشه گذشته است و خارج از کنترل ماست.
تمام ثروت دنیا قادر به بازگرداندن «دیروز» نیست. ما نمی‌توانیم حتی یک عمل انجام شده کوچک را از بین ببریم یک کلمه گفته شده را نمی‌توانیم پاک کنیم. «دیروز تمام شده است»
روز دیگر که نباید نگرانش باشیم «فردا» است با تمام مبارزاتش، مسئولیت‌ها، امیدها و اعمال نا شناخته اش. «فردا» هم خارج از کنترل ماست.
خورشید فردا با تمام شکوه و جلالش و یا در پشت ماسکی از ابر، طلوع خواهد کردو تا آن موقع هیچ خجالتی برای فردا نداریم چرا که فردا هنوز زاده نشده است.
پس فقط یک روز می‌ماند، "امروز". هرکسی در میدان نبرد یک روز می‌تواند بجنگد. «امروز» امروز زمانی است که مسئولیت‌های دیروز را همراه داریم و فردایی که از بین می‌رویم.. تجارب «امروز» نیست که مردم را دیوانه می‌کند، بلکه افسوس جانگداز از کارهای انجام شده «دیروز» و بیم از اتفاقاتی است که «فردا» ممکن است رخ دهد.
امروز را به بهترین نحو ممکن بساز و فقط یک روز زندگی کن. □

«تفاوت، تشابه آدم‌هاست»

هر انسانی از اتفاقات و خاطرات گوناگون زندگی خویش برداشت‌های مخصوص و ویژه خود را دارد و همین برداشت شخصی افراد است که افکار و به دنبال آن احساسات متفاوتی را بوجود می‌آورد.آدم‌ها حق دارند، همه آدم‌ها حق دارند که با توجه به این برداشت‌‌های ذهنی فکر کنند، حس کنند و برای زندگیشان تصمیم بگیرند. همین برداشت‌های متفاوت است که باعث می‌شود آدم‌ها با هم تفاوت داشته باشند. به راستی اگر ما پذیرش داشتیم، پذیرش شنیدن نظرات و عقاید گوناگون و نوع زندگی‌های متفاوت و.......... آیا واقعا نزاعی در می‌گرفت؟ چیزی در همه آدم‌ها مشترک است و آن هم متفاوت بودن آدم‌هاست. اگر ما آدم‌ها را با تمام تفاوت‌ها، سلیقه‌ها و انگاره‌هایشان بپذیریم و درک کنیم، به همه آنها حق بدهیم; از همه مهمتر نقش خودمان را درهر اتفاقی بپذیریم، آن وقت دنیایی خواهیم داشت سرشار از صلح و آرامش.«و ملت‌ها، گرچه خود نمی‌دانستند، در ژرفای قلبشان گرسنه و تشنه آموزه‌های متعالی بودند تا هر آنچه روی زمین یافت می‌شود، تعالی بخشند. آنها طالب آزادی روح بودند تا بیاموزند چگونه با همسایه خویش زیر نور خورشید و در دل شگفتی زندگی، شادمانی کنند. زیرا همین آزادی مغتنم است که انسان را به خدای نادیده نزدیک می‌کند، تا بدون ترس و بدون شرم به او تقرب جوید.»

چه شغل‌هایی افسردگی می‌آورد؟

بسیاری از ما چندان آشنایی با علائم افسردگی نداریم، یا حتی اگر هم بدانیم که افسرده‌‌ایم، تنها راه را قرص خوردن یا حتی سوختن وساختن می‌دانیم.
اما شاید تعجب کنید اگر بشنوید شغل ما هم تأثیر مستقیمی روی روحیه و بهداشت روانی ما دارد. حالا که در هفته بهداشت روان هم هستیم، توجه به این موضوع می‌تواند حیاتی‌تر باشد.
اصولاً در اختلال افسردگی، عوامل بیولوژیک خاصی در بدن تغییر می‌کند که ممکن است این تغییر، چندان ربطی هم به عوامل محیطی نداشته باشد.
همچنین عامل وراثت هم می‌تواند در میزان بروز این اختلال مؤثر باشد، اما به هر حال، نقش مسائل پیرامونی را، چه در محیط کار و چه در منزل، نمی‌توان نادیده گرفت.
محققان آمریکایی در یک مطالعه ملی که توسط بنیاد بیماری‌های روانی و سوءاستفاده مواد، حمایت مالی شده، رابطه افسردگی را در مشاغل مختلف بررسی کرده‌اند و توانسته‌اند فهرستی از مشاغل افسرده‌کننده را تهیه کنند.
به گزارش رویترز، در صدر این فهرست، پرستار بچه‌ها و نظافت‌چی‌های منازل قرار دارند.
به گفته مجریان این طرح، مشخص شده که حدود 8/10درصد از این مشاغل و چیزی در همین حدود از پیشخدمت‌های رستوران‌ها، به افسردگی مبتلا هستند.
البته در این بررسی مشخص شده که این افراد پایین‌ترین درآمد را نیز داشته‌اند؛ بنابراین شاید علاوه بر عوامل محیطی، درآمد فرد نیز او را مستعد ابتلا به این اختلال روانی شایع کند.
اما اگر می‌خواهید بدانید کدام یک از مشاغل کمترین میزان افسردگی را به همراه می‌ آورد، به این نتایج توجه کنید: در میان مهندسان، به ویژه معماران، کمترین میزان افسردگی مشاهده شده، بعد از آن می‌توان به پژوهشگران علمی و مسئولان نصب و نگهداری تأسیسات اشاره کرد.
از دیگر نتایج جالب این مطالعه آن است که بی‌کاری، خود عامل مهمی در بالا بردن احتمال افسردگی است، اما برخی شرایط کاری نیز می‌تواند احتمال افسردگی ناشی از شغل را بالا ببرد.
به‌عنوان مثال، کار نیمه‌وقت، یکی از شرایطی است که در این مورد نقش مهمی ایفا می‌کند. اما به‌نظر می‌رسد شرایط کار برای افراد تمام‌وقت نیز رضایت‌بخش نیست؛ طوری که 52 درصد از کسانی که حداقل یک بار در سال گذشته، به حمله‌ای از افسردگی مبتلا شده‌اند، کار تمام‌وقت داشته‌اند.

ادامه مطلب ...

خوشبخت ترین ها!

شاید با خود تصور کنید که افرادی خوشبخت هستند که کمترین مشکلات را در زندگی دارند و به عبارتی همه چیز مطابق میل و علاقه شان است.در صورتی که این طور نیست،؛ اگر می خواهید شما نیز در زمره افراد خوشبخت باشید باید بدانید که ابتدا باید از درون خود شروع کرده و هر کاری می توانید انجام دهید تا از نظر درونی در آرامش کامل باشید.اجازه ندهید هیچ مشکلی یا رفتاری آرامشتان را بر هم زند و به مشکلات به عنوان راهی برای بقای تعالی خود و رسیدن به رشد روحی و فکری بنگرید.هر مشکل یا مانعی در زندگی برای این است که شما به تغییری سازنده دست یابید و گر نه در حالت سکون باقی می مانید و هرگز امکان رشد و ترقی و تعالی پیدا نمی کنید.مطمئن باشید وقتی به خودتان با محبت بنگرید و بخواهید با هرمسئله ای به هم بریزید شرایط و افراد پیرامونتان نیز همین کار را انجام می دهند، اما در عین حال بدانید ما هرگز نمی توانیم دیگران را کنترل کنیم تا مطابق میل ما عمل کنند، فقط می توانیم دید خود را نسبت به آن ها تغییر دهیم تا راحت تر باشیم.در ضمن مطالعات نشان داده که خوشحال ترین افراد معمولا دارای شرایط زیر هستند.
-بدنی سالم و متناسب دارند.
-اهداف و توقعات منطقی و واقع گرایانه دارند.
-از عزت نفس مثبت و بالایی برخوردارند.
-احساس کنترل بر امور خود می کنند.
-خوش بین هستند.
-برون گرا هستند و در خود فرو نمی روند.
-به خوبی با دیگران ارتباط برقرار می کنند و این ارتباط موجب احساس حمایت و اعتماد و دو جانبه می شود.
-فعال و پر کار هستند، امادر عین حال به تفریح و استراحت کافی نیز می پردازند.
-به سرنوشت اعتقاد دارند، اما برای رسیدن به اهدافشان خود را باور کرده و امید خود را نیز از دست نمی دهند.

سوزن‌بان قطار شما کیست؟

سوزن‌بان قطارزندگی شما کیست؟ فکرمی‌کنید خودتان هستید؟...

این قطار بخواهید و نخواهید در ایستگاه‌های مختلف توقف دارد اما آیا فرمان آن واقعا دردست خود شماست یا فقط شما در جایگاه فرماندهی نشسته‌اید، اما دیگران آن را هدایت می‌کنند...
متاسفانه گاهی ما به نادرست فکر می‌کنیم کنترل قابل توجهی بر روند زندگی‌مان داریم؛ در حالی که به‌خصوص در لحظات سرنوشت‌ساز، از زیر بار مسئولیت برای انتخاب و تصمیم‌گیری شانه خالی می‌کنیم.
اگرقدری با خودمان خلوت کنیم این مقاطع را به راحتی می‌توانیم مشخص کنیم. چرا که دقیقا پاسخ شما به مشکلات و پیشامد‌های سخت و دشوار است که مسیر اصلی زندگی شما را هموار یا ناهموار می‌کند. آیا دراین گونه موارد واقعا مثبت برخورد می‌کنید؟...یعنی، برمبنای دیدگاه، شناخت و احساس خودتان تصمیم می‌گیرید یا تحت تاثیرمنفی‌بافی‌های دیگران.
واقعیت این است که گاهی اوقات آن قدر امواج منفی به سوی شما روان می‌شود که تا برای برخورد مناسب به خود بیایید، متاسفانه فرصت از دست رفته است. امواج منفی برخی تجربیات و خاطرات تلخ با یک دنیا فرمان‌ها و حکم های خانوادگی و فامیلی و ...

ادامه مطلب ...