آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

اگر این ۴ علامت را دارید شما هم افسرده اید

 جانبلاغی

افسردگی حالتی است که فرد توان و انرژی انجام فعالیت ها و کارهای روزمره را ندارد و گویی یک نیروی منفی از درون او را از انجام کارهای روزانه اش باز می دارد تشخیص و درمان به موقع افسردگی در بهبود کیفیت و عملکرد زندگی افراد بسیار اهمیت دارد.

دکتر مهدی دوایی روانشناس و عضو هئیت علمی دانشکده علوم شناختی گفت : اولین علت بارز شروع افسردگی مختل شدن اشتها است بدین معنی که فرد یا دچار بی اشتهایی شدید است و یا اشتهای زیادی پیدا می کند و پرخوری می کند.

دومین علامت اختلال در خواب است که فرد یا خیلی کم و یا خیلی زیاد می خوابد و یا اینکه خواب از کیفیت خوبی برخوردار نیست و فرد مداوم از خواب می پرد و یا کابوس می بیند.

ادامه مطلب ...

به غریبه ها لبخند بزنید به دلایل زیر!

 جانبلاغی

در راستای مزایای لبخند و شادی مقاله های زیادی نوشته شده است اما کمتر به این فکر کرده ایم که لبخند زدن به یک غریبه چه مزایایی می تواند داشته باشد. در این گزارش شما را با مزایای لبخند زدن به غریبه ها آشنا می کنیم.

خوش رویی صفت پسندیده ای است که همه از آن استقبال می کنند و شاید هیچ کس جرات نکند با صدای بلند به مخالفت با خوش رویی بپردازد. اما کمتر پیش می آید وقتی صبح از خواب ناز بیدار و راهی خارج از منزل می شویم لبخندی به لب داشته باشیم. اتوبوس ها پر از آدم های خسته و خواب آلود است که نشسته و ایستاده چرت می زنند، پشت چراغ قرمز راننده هایی را می بینی که اگر چه مرتب و منظم لباس پوشیده اند و سر و وضعشان مرتب است اما پر از خواب و کسلی اند.

ادامه مطلب ...

روش رفع ترس از آسانسور،فوبیای آسانسور را چگونه درمان کنیم؟

روش رفع ترس از آسانسور و فوبیای آسانسور:ترس مرضی یا فوبیا عبارتست از؛ ترسی شدید و غیر منطقی از شیء، حیوان، فعالیت یا موقعیت که معمولاً موجب اجتناب آگاهانه از موضوع ترس می‌شود و رنج و ناراحتی شدیدی ایجاد کرده که فرد از آن آگاه است. 

در درمان کاهش تدریجی ابتدا فرد مبتلا به کمک همراه یا درمانگر جلوی آسانسوری که در آن باز است و حرکت نمی‌کند می‌ایستد و چندین بار این عمل تکرار می‌شود تا ترس او به حداقل برسد.

مرحله بعد این است که فرد مبتلا برای دقایقی در آسانسور بدون حرکت که در آن باز است بایستد و این عمل را چندین بار تکرار کند تا برایش عادی شود. در مرحله بعد به اندازه یک طبقه فرد بالا یا پایین می‌رود و این مرحله را نیز چندین بار تکرار می‌کند.مرحله آخر این است که فرد بدون وجود همراه یا درمانگر چندین طبقه را به تنهایی بالا یا پایین برود.

همراه با حساسیت‌زدایی تدریجی اغلب داروهایی برای کاهش اضطراب فرد تجویز می‌شود. در واقع حساسیت‌زدایی تدریجی درمان اصلی و استفاده از دارو درمان کمکی خواهد بود. گاهی نیز از درمان‌های دیگری مثل آموزش آرام‌سازی عضلانی و هیپنوتیزم یا خواب مغناطیسی استفاده می‌شود.

ادامه مطلب ...

به آرامش برسید!

مکتب زندگی..محمد جانبلاغی 

اگر دنبال آرامش در زندگی می‌گردید باید استرس را کنار بگذارید چرا که استرس و آرامش دو روی یک سکه هستند که هرگز با هم و کنار هم قرار نخواهند گرفت. شاید بگویید مگر استرس داشتن یا نداشتن انتخاب خود ماست که هر زمان خواستیم آن را کنار بگذاریم؟...
واقعیت این است که اگرچه استرس مهمان ناخوانده‌ای است که روح و روان ما را می‌آزارد اما مهمان ناخوانده بودنش دلیل بر این نمی‌شود که به راحتی آن را بپذیریم و برای رسیدن به آرامش تلاشی نکنیم. یادمان باشد اگر استرس را در مراحل اولیه جدی نگیریم و استرس داشتن جزیی از زندگی ما شود آن وقت است که دیگر به راحتی روی آرامش را نخواهیم دید چرا که استرس در مراحل شدید آن می‌تواند به اختلال‌های روان‌پزشکی منجر شود و برای خلاصی از دستش به مداخلات درمانی یک روان‌شناس یا روان‌پزشک نیاز خواهید داشت. اما اگر استرستان شدید نیست و گاه و بیگاه زندگی‌تان را تلخ می‌کند و آرامش را از شما می‌گیرد ما برایتان چند توصیه کوتاه اما کاربردی داریم.

ادامه مطلب ...

گفتگو

                                     گفت : یه سوال دارم که خیلی جوابش برام مهمه
                           گفتم :چشم، اگه جوابشو بدونم، خوشحال میشم بتونم کمکتون کنم

گفت: دارم میمیرم

گفتم: یعنی چی؟

گفت: یعنی دارم میمیرم دیگه

گفتم: دکتر دیگه ای، خارج از کشور؟

گفت: نه همه اتفاق نظر دارن، گفتن خارج هم کاری نمیشه کرد !

گفتم: خدا کریمه، انشالله که بهت سلامتی میده

با تعجب نگاه کرد و گفت: یعنی اگه من بمیرم، خدا کریم نیست؟

فهمیدم آدم فهمیده ایه و نمیشه سرش رو شیره مالید

گفتم: راست میگی، حالا سوالت چیه؟

گفت: من از وقتی فهمیدم دارم میمیرم خیلی ناراحت شدم

از خونه بیرون نمیومدم، کارم شده بود تو اتاق موندن و غصه خوردن، تا اینکه یه روز به خودم گفتم تا کی منتظر مرگ باشم.

خلاصه یه روز صبح از خونه زدم بیرون و مثل همه شروع به کار کردم، اما با مردم فرق داشتم، چون من قرار بود برم و انگار این حال منو کسی نداشت، خیلی مهربون شدم، دیگه رفتارای غلط مردم خیلی اذیتم نمیکرد

با خودم میگفتم بذار دلشون خوش باشه که سر من کلاه گذاشتن، آخه من رفتنی ام و اونا انگار نه ...

سرتونو درد نیارم من کار میکردم اما حرص نداشتم

بین مردم بودم اما بهشون ظلم نمیکردم و دوستشون داشتم

ماشین عروس که میدیدم از ته دل شاد میشدم و دعا میکردم

گدا که میدیدم از ته دل غصه میخوردم و بدون اینکه حساب کتاب کنم کمک میکردم

مثل پیر مردا برا همه جوونا آرزوی خوشبختی میکردم

الغرض اینکه این ماجرا منو آدم خوبی کرد و ناز و خوردنی شدم

حالا سوالم اینه که من به خاطر مرگ خوب شدم و آیا خدا این خوب شدنو قبول میکنه؟

گفتم: بله، اونجور که یادگرفتم و به نظرم میرسه آدما تا دم رفتن خوب شدنشون واسه خدا عزیزه

آرام آرام خداحافظی کرد و تشکر

داشت میرفت

گفتم: راستی نگفتی چقدر وقت داری؟

گفت: معلوم نیست بین یک روز تا چند هزار روز!!!

یه چرتکه انداختم دیدم منم تقریبا همین قدرا وقت دارم.

با تعجب گفتم: مگه بیماریت چیه؟

گفت: بیمار نیستم!

هم کفرم داشت در میومد و هم از تعجب داشتم شاخ دار میشدم گفتم: پس چی؟

گفت: فهمیدم مردنیم،

رفتم دکتر گفتم: میتونید کاری کنید که نمیرم؟

گفتن: نه گفتم: خارج چی؟ و باز گفتند : نه!

خلاصه ما رفتنی هستیم کی ش فرقی داره مگه؟

باز خندید و رفت و دل منو با خودش برد ...

راستی اگه لحظه دقیق شکستن شیشه عمر برامون مشخص بود؛
در این زمان باقیمانده چه کارها که نمی کردیم و چه کارها که می کردیم ؟!

ر

شناخت روحیات خود (تست)


روزی پرنده ای آبی رنگ به طور اتفاقی از پنجره وارد اتاق شما می شود و در آنجا به دام می افتد .چیزی در این پرنده شما را به خود جذب میکند و تصمیم میگیرید آن را نگه دارید.اما روز بعد در عین شگفتی متوجه میشید رنگ پرنده از آبی به زرد تغییر کرده است. این پرنده استثنایی دوباره تغییر رنگ می دهد و در صبح روز سوم به رنگ قرمز روشن در می آید ودر روز چهارم سیاه رنگ است.

سوال ...؟
 
ادامه مطلب ...

شما تا چه حد در زندگی سختی کشیده اید؟ (تست )

برای پی بردن به اینکه تا چه حد آدم راحتی هستید یا برعکس بیش از حد به خودتان و زندگی‌تان گیر می‌دهید و زندگی را به کام خود و دیگران تلخ می‌کنید و اینکه آیا همسر یا نامزدتان هم فردی است که زندگی را بیش از حد سخت می‌گیرد یا خیر، می‌توانید این تست را با هم انجام دهید و درمورد نتیجه به‌دست آمده با یکدیگر گفت‌و‌گو کنید.

به همه مسائل دید مثبت داشته باشید
 شادکام بودن کار سختی نیست؛ اگرچه در جامعه متمدن کنونی، انسان‌ها ارزش زیادی برای تفکر وتعقل قائل هستند و کمتر به عواطف اهمیت می‌دهند. انسان بدون عاطفه احساس پوچی می‌کند چرا که بسیاری از مفاهیم زیباشناختی از عواطف بشر سرچشمه می‌گیرد. برای شادکام بودن فقط کافی است دید مثبتی نسبت به همه مسائل زندگی داشته باشیم. اینگونه می‌توانیم حتی در سختی‌های اجتناب‌ناپذیر زندگی شاد باشیم و امیدوار باشیم سختی‌ها زود می‌گذرند. ما باید به توانایی خود برای به‌دست آوردن شادکامی ایمان داشته باشیم. اگر در برابر ناکامی‌ها کمر خم کرده و خود را ناتوان بپنداریم مطمئنا شادکامی از زندگی ما پرخواهد کشید.  ادامه مطلب ...

چقدر خودتان را دوست دارید؟ (تست )


در توافق بودن با خود به معنای راحت بودن در وضعیت خود است، یعنی از وضعیت خودتان راضی باشید چرا که احساس می‌کنید توانسته‌اید همان‌طور که هستید زندگی کنید در این حالت شما خواسته‌های‌تان را می‌دانید؛ استعدادهای‌تان را می‌شناسید و زندگی‌تان را براساس همین‌ها تنظیم کرده‌اید. در واقع این حالت شامل مجموعه‌ای از احساس‌ها و ایده‌آل‌ها و بیم وامیدهاست که به زندگی طعم دلپسندی می‌دهد.هر سؤال دارای 3 پاسخ احتمالی است یکی از حرف‌های الف، ب یا ج را که بیشتر از بقیه با نظر شما متناسب است انتخاب کنید و در مربع کنار آن علامت بزنید.
پاسخ را سریع و بدون فکر کردن به سؤال انتخاب کنید چرا که جواب‌های شما باید از درون‌تان سر چشمه بگیرد زیرا معمولا اینگونه پاسخ‌ها بیشترین اطلاعات را فراهم می‌سازد.
 
ادامه مطلب ...

مردهای دور از دسترس

یکی از دلایلی که مردها در مقایسه با زن ها اهمیت کمتری به عشق، احساسات و روابط می دهند، در تفاوت های ساختمانی میان مغز مرد و زن نهفته است. چرا که مغز مردها به سختی می تواند از تفکر به سمت احساسات و عواطف تغییر عملکرد بدهد.

شاید این موضوع را از قبل نیز می دانستید که مغز مردها با مغز زن ها تفاوت هایی دارد؛ از جمله اینکه مغز مردها تخصصی تر از مغز زنان است. لیکن این تنها به این معناست که تقسیم کار در آن صورت گرفته است. به عبارت دیگر نیمکره ی راست مغز مردها با عملکردهای بینایی و فضایی و هم چنین احجام سروکار دارد. (فعالیت هایی نظیر کسب مهارت های جسمانی، تطابق های چشمی و ماهیچه ای)، در حالی که نیمکره ی چپ، به مهارت های گفتاری و شناختی اختصاص یافته است(مهارت هایی نظیر بیان احساسات و درک مسائل انتزاعی). محققین چنین دریافته اند که نیمکره ی راست در پسربچه های کوچک رشد و تمایز بیشتری از نیمکره ی چپ دارد. نتیجه ی چنین حالتی آن است که دختر بچه ها درمقایسه با پسر بچه ها، “گفتاری تر” و “کلامی تر” هستند. به همین علت است که اغلب مردها در مقایسه با زن ها از مهارت گفتاری کمتری برخوردارند.

ادامه مطلب ...

چه زمانی استرس میگیرید

تحمل کردن، تسلط یافتن و زنده نگه داشتن آنچه زندگی به سوی شما پرتاب می کند و تبدیل استرس به یک نیروی مثبت، یک چالش همیشگی حیات انسانهاست. تمام افراد به مقدار خاصی از استرس نیاز دارند این همان چیزی است که صبح ها شما را از رختخواب بیرون می کشد. اما یادتان باشد برای مقابله با استرس های افراطی باید به خودتان فرصت داده…

همه ما در اوقاتی از زندگی احساس استرس می کنیم. این یک واکنش طبیعی به چالش های محیطی است و می تواند به وسیله حوادث تلخ و شیرین در همه ما انسانها به وجود آید.

در هر سنی مقداری از استرس برای ما لازم و ضروری است چون گاهی سبب حفاظت ما در برابر خطر می شود. مطرح شدن بحث ازدواج برای یک دختر و پسر جوان، رفتن به یک تعطیلات، مرگ یکی از عزیزان و یا بیکار شدن و از دست دادن منبع درآمد خودتان یا سرپرست خانواده می تواند جرقه ای برای استرس در افراد گردد. اما مرحله پیشرفته استرس، اضطراب است که بر روی وضعیت جسمی و روانی فرد تاثیر منفی می گذارد.

ادامه مطلب ...