آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

چگونه فکر بر انتقاد اثر می گذارد؟

پیکتتوس حکیم، دو هزار سال پیش گفت: «مشکلات به خودی خود ناراحت کننده نیستند؛ بلکه طرز تلقی نادرست ما از آنهاست که موجب ناراحتیمان می شود». امروزه روان شناسان با این نظر موافقند ـ یعنی مفهومی که ما برای رویدادها قائل می شویم روی ما اثر خوب یا بد می گذارد. طرز تلقی یا «فکر» به اشکال مختلف، بر چگونگی تعبیر ما از انتقاد مؤثر است: ارزیابی فردی ارزیابی عملی است ذهنی که ما را در درک وقایعی که برای خود یا اطرافیانمان اتفاق می افتد یاری می کند. ریشه های ارزیابی، در سرشت ما و شرایط خاصی چون زمینه های خانوادگی، استعدادهای طبیعی، ظاهر جسمانی و سلامتی، اعتقادات و بیمها و امیدهای ما قرار دارد. مجموعه ی این عوامل، شرایط منحصر به فردی را فراهم می آورند که هریک از ما بر اساس آن محیط خود را تعبیر و تفسیر می کنیم؛ به رویدادهای بیرونی معنا و مفهوم می بخشیم و وضعیتهایی را که در زندگی روزمره با آن مواجه می شویم، می سنجیم. به مورد زیر توجه کنید: لیلی زن جذابی بود که منش و رفتار تندی داشت. او هرگز نتوانسته بود دوستی کسی را جلب کند. ظاهرش آشنایان را به معاشرت با او تشویق می کرد، اما حالت و رفتار پرخاشجویانه اش سرانجام، آنها را از او فراری می داد. لیلی امیدوار بود که این رفتار به رابطه ی دوستی او و نامزدش آسیبی وارد نکند؛ چون علاقه زیادی به او پیدا کرده بود. علی معمولأ بعدازظهر پنج شنبه به لیلی تلفن می کرد تا برای تعطیلات آخر هفته برنامه ای ترتیب بدهند. یک روز پنج شنبه، وقتی ساعت از هشت گذشت و علی تلفن نکرد، لیلی شماره ی او را گرفت و ظرف دو ساعت، سه بار زنگ زد و هر بار هم در نوار پیغام گذاشت. دیروقت شد و باز هم از تلفن علی خبری نشد. لیلی که سخت به خشم آمده بود، تلفن نکردن علی را توهینی آشکار به خود تلقی می کرد. لیلی می گفت: «فهمیدم که علی به این طریق می خواست به من بگوید که دیگر علاقه ای به دیدنم ندارد - با این کارش به من گفت برو گمشو!» داستان لیلی داستان قابل توجهی است زیرا نشان می دهد که نحوه ارزیابی ما از یک واقعه، نه تنها احساسی را که باید نسبت به آن داشته باشیم، بلکه واکنشی را نیز که می بایست در پاسخ به آن نشان دهیم، آمرانه به ما دیکته می کند. لیلی نامطمئن از خود و مشوش از این که علی هم ممکن است مثل تمام دوستان دیگری که قبلأ می شناخت او را ترک کند، دچار افسردگی شده بود و سکوت او را نوعی انتقاد تلقی کرده، نتیجه گرفته بود که علی دیگر تمایلی به دیدنش ندارد. همین مسأله اگر به نحو دیگری ارزیابی می شد، واکنشهای کاملأ متفاوتی به بار می آورد. مثلأ اگر لیلی فکر کرده بود که علی در یکی از مأموریتهای متعددی که به اقتضای شغلش از شهر بیرون می رفت، بیش از حد معمول کارش طول کشیده است، چه واکنشی نشان می داد؟ هنوز هم ممکن بود از این که به او نگفته است که به مأموریت می رود یا این که در تلفن کردن کوتاهی کرده است، آزرده شود؛ اما به ندرت به این نتیجه می رسید که علی قصد دارد روابط خود را با او قطع کند و به جای آن که فکر کند: «او دیگر نمی خواهد مرا ببیند»، به احتمال زیاد چنین نتیجه می گرفت: «امشب به قدری سرش شلوغ بوده که نتوانسته تلفن کند». اگر لیلی در ارزیابی خود به این نتیجه می رسید که کوتاهی علی در تلفن کردن یا جواب دادن به تلفنهای او احتمالأ به سبب بیماری یا تصادف بوده، چه می شد؟ در این صورت، لیلی به دور از احساس سرخوردگی یا خشم، نسبت به علی احساس نگرانی و همدردی می کرد. بدیهی است که تعبیر وقایع در شرایط مختلف متفاوت است، ولی نکته این جاست که احساس و رفتار ما بر حسب نوع ارزیابی ما از وقایع مختلف، متفاوت خواهد بود. دو نفری که در قضیه ای سهیم هستند ممکن است هرکدام ارزیابی متفاوتی از آن قضیه داشته باشند. در حقیقت چون ادراک و سنجشهای ما همیشه به طرزی منحصر به خود و شخصی است، به نظر می رسد که هیچ وقت ارزیابی دو نفر از یک موضوع نمی تواند کاملأ مشابه باشد. مسعود و مریم شش ماه بود با هم نامزد شده بودند که مریم ناگهان نامزدیش را به هم زد. مسعود با تعجب می گفت: «من هرگز با کسی به اندازه مریم صمیمی نبوده ام، موضوعی نبود که ما نتوانیم درباره آن با هم حرف بزنیم. درست است که زیاد با هم جر و بحث می کردیم، اما این هم واقعیت داشت که در عین حال بسیار صمیمی بودیم و به نظر می رسید که ازدواجمان پایه و اساس محکمی خواهد داشت». اما مریم مسأله را به صورت دیگری می دید. او می گفت: «ما دائمأ در حال جر و بحث بودیم تا این که من بالاخره به این نتیجه رسیدم که ما هیچ وقت نمی توانیم با هم به توافق برسیم». مسعود و مریم هر دو می دانستند که درباره موضوعات زیادی بحث می کنند، ضمن آن که هرکدام هم این واقعیت را به نحوی غیر از دیگری ارزیابی می کرد. به نظر مسعود، این گفتگوها از ارزش خاصی برخوردار بود، در حالی که به نظر مریم، دلیل عدم توافقشان به حساب می آمد. هرکس چشم انداز و برداشت خاص خودش را دارد. برای مثال، یک کاناپه بزرگتر از حد معمول، ممکن است از نظر یک مبل ساز، یک زوج جوان یا مردی که پیوسته در حال مسافرت است، مفهوم کاملأ متفاوتی داشته باشد. چهار نفر را پشت میزی بنشانید و حرف "M" را روی میز قرار دهید. برحسب این که هرکس در کجا نشسته باشد، حرف "M"به شکل "M"، "E"، "W" می بیند. به همین ترتیب، واکنش افراد، نسبت به انتقاد نیز بستگی به آن دارد که از نظر روحی در چه شرایطی باشند. یکی ممکن است فکر کند به او توهین شده، دومی احساس افسردگی کند و سومی خشمگین شود. به ندرت کسی پیدا می شود که از به رخ کشیده شدن معایبش خوشحال باشد. همان شخص ممکن است به همان انتقاد در زمانهای گوناگون واکنشهای متفاوت نشان دهد، چرا که برداشتش از آن انتقاد تغییر کرده است. بارها اتفاق افتاده که واکنش دیگران به خاطر یک انتقاد ساده باعث حیرتمان شده است. خصوصأ وقتی که منظورمان کمک به او بوده است. در این گونه موارد با اعتراض می گوییم: «شما حرف مرا عوضی فهمیدید». بیشتر مردم می توانند بیاموزند که برای پذیرفتن جنبه های مثبت یک انتقاد، چگونه روش برخورد خود را تغییر دهند.

هر طور فکر کنید احساس می کنید

هر طور فکر کنید احساس می کنید . به این نتیجه

    می رسید که احساسات منفی از گونه افسردگی - اضطراب

   و خشم ناشی از حوادث ناخوشایند نبوده - بلکه ناشی از   -

   اندیشه شما در باره آن حوادث است .

       اغلب احساسات ناخوشایند ناشی از اندیشه های غیر

      منطقی هستند .

                می توانید احساستان را تغییر بدهید .

محمد جــانبلاغی

همیشه خودتان باشید

هیچوقت فکر کرده اید که چرا همه آدمها به بچه ها

 عشق می ورزند ؟

       ۱- بچه ها اهمیتی به این نمی دهند که آیا شما

      دوستشان دارید یا ندارید .

    ۲- بچه ها می خورند - جیغ و فریاد می کنند  - سرو

     صدا راه می اندازند - بی آنکه برایشان مهم باشد .

   ۳- بچه ها سعی نمی کنند بردیگران تاثیر بگذارند آنها

      نیازی به این نمی بینند که خود را خونسرد و باهوش

     و زیرک نشان دهند .

                واقعا جالب نیست ؟

    ۴-  برای بچه ها مهم نیست که ما چه فکری درباره آنها

        می کنیم و ما دقیقا آنهارا به همین علت دوست داریم .

    پـــــــــــــس :

          همیشه خودمان باشیــــــــــــــــــــــــــم .

    مفهوم این جمله این نیست که باید خود خواه یا بی ادب

   باشیم .

            سعی نکنید خود را طوری دیگر جلوه دهید .

 

محمد جــانبلاغی

می توانی

می توانی

آنان که می گویند نمی توان کاری کرد نباید مزاحم کسانی شوند که در حال انجام دادن هستند.به "می توانم "اگر تکیه کنی بی شک "نمی توانم" را از یاد می بری.

دکتر محمد جانبلاغی DR.m.janblagi

در سایت راه سبز زندگی جانبلاغی عضو شویددر سایت راه سبز زندگی جانبلاغی عضو شویدلطفا جهت دریافت پیامک های آموزشی ما از طریق ایمیل یاsms در سایت عضو شوید.با تشکر از عضویت شما

عضویت در دهکده سبزدریافت مقالات جلد دوم سایت جانبلاغی  مقالات جلد اول استاد محمد جانبلاغی

آموخــتن

آموختن آسان نیست

خستگی هر آن در کمین است

آزرده می شوی ، احساس شکست می کنی ،

شک می کنی که رها کنی و بگذری ،

می خواهی بر کناره روی و وانمود کنی که اتفاقی نیفتاده .

اما نه.....

تو بازنده نیستی

که یک مبارزی .

پیش از آنکه برنده باشیم باید بازنده باشیم .

باید گاه بگرییم تا بتوانیم روزی بخندیم .

باید آزرده شویم تا روزی توانمند باشیم .

اگر پیوسته بکوشی و ایمان داشته باشی ،

در پایان پیروزی از آن تو خواهد بود .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

english pages

این مطالب توسط محمد جانبلاغی ترجمه شده است.برای ترجمه آن به قسمت ادامه مطالب مراجعه کنید.

ادامه مطلب ...

«راههای کسب موفقیت»

«راههای کسب موفقیت»

- آگاهی و مطالعه

- شناخت نقاط ضعف و قوت خود

- تقویت نقاط قوت و از بین بردن نقاط ضعف

- خود باوری

- مصاحبت با افراد آگاه و موفق

- مسولیت پذیری

- داشتن روحیه شاداب و با نشاط

- ورزش و تغذیه مناسب

- مشخص کردن اهداف

- برنامه ریزی

- کنترل احساسات و رفتار

- توجه به علایق شخصی

- انجام کارها به بهترین شکل

     - تقویت و بکارگیری درست ذهن

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

در پایان جهت دریافت آموختنی های زیبا بر روی لینک زیر کلیک کنید.

http://jmp.blogsky.com/category/cat-23/

موفقیت و شکست

موفقیت و شکست

 

شکست ها نمک زندگی نیستند، خود زندگی هستند! شکست تنها راه کسب موفقیت است. نباید به راحتی از کنار آنها گذشت. باید آنها را تشویق کرد. هرچه بزرگ تر بیشتر! تنها شکست های بزرگ به موفقیت های بزرگ می انجامد! به تعبیر برخی بزرگان، به شکست های عالی جایزه بدهید و موفقیت های پیش پا افتاده را جریمه کنید.

افکار = سرنوشت

من از حضرت علی (ع) آموختم که:

 مراقب افکارت باش ؛ آنها به گفتار تبدیل می شوند. 

مراقب گفتارت باش ؛ آنها به رفتار تبدیل می شوند. 

مراقب رفتارت باش ؛ آنها به شخصیت تبدیل می شوند. 

مراقب شخصیتت باش ؛ آن سرنوشتت خواهد شد. 

افکار = سرنوشت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * 

در پایان جهت دریافت آموختنی های زیبا بر روی لینک زیر کلیک کنید.

http://jmp.blogsky.com/category/cat-23/

مثل گل رز

یک انسان بدون شخصیت مثل یک ظرف سوراخ سوراخ است که نمی شود در آن مایعات ذخیره کرد. یک مغز تمیز و پاک بدون آلودگی مثل یک گل رز باز شده عطرافشان است، تازه می کند. به نشاط می آورد و می تواند اوج گرفته و در بهشت به پیش پای خداوند برسد.

تنها چیزی که به آن نیاز دارید

هر کسی میتواند بزرگ باشد ...چون هر کسی می تواند خدمت کند .لازم نیست که شما برای خدمت کردن مدرک تحصیلی عالی داشته باشید .شما مجبور نیستید نهاد و عمل خودتان را با خدمت کردن موافق سازید تنها چیزی که نیاز دارید قلبی پر از محبت و روانی است که از عشق سرچشمه می گیرد.