مادام کوری، سلامتیاش را از دست داد اما به اهدافش رسید و خدمت بسیار بزرگی به بشریت کرد. ادیسون هرگز از آزمایشها و تحقیقاتش ناامید و خسته نشد و هر روز امیدوارتر از قبل به کارش ادامه میداد. در زندگی سر تا سر پرفراز و نشیب همة انسانهای موفق ویژگیهای مشترکی یافت میشود.
ممکن است که بسیاری از ما این روحیات و خصوصیات فردی را نداشته باشیم اما دانشمندان ثابت کردهاند که درخشش و موفقیت افراد در زمینههای مختلف تنها به 20% استعداد آنها و 80% تلاش و پشتکارشان بستگی دارد. هر کدام از ما ویژگی روحی و اخلاقی را میتوانیم در خودمان خلق کنیم و یا از بین ببریم. ما نیز میتوانیم از برترینها باشیم اما باید بدانیم که همة موفقها چگونه عمل کردهاند:
جسم خود را دوست خویش ببین
به یاد داشته باش که ذهن بر جسم تسلط دارد
هیچگونه افکاری که دیگران یا خود را سرزنش می کند نداشته باش تا به جسمت آسیب نرسد
جوهر هستی تو روح است و زندگیت محدود به جسم تو نیست
به جای تمرکز بر ادراکات خویش درباره جسم به دوست داشتن دیگران بپرداز
بکوش جسمت را چنان که هست دوست بداری
راههایی را بپذیر که توازن و هماهنگی بیشتری میان ذهن و روح و جسمت برقرار می کند
پارامترهای موفقیت در زندگی
معنویت،ثروت،سلامت،آرامش،دیگران(افراد مهم و مردعلاقه شما در زندگی تان)
خیلی ها فکر می کنند موفقیت شانسی است
موفقیت به شانس و اقبال بستگی ندارد
موفقیت هم مثل هر کار دیگری در این دنیا اصولی دارد مثل اصول رانندگی .
اگر اصولش را یاد بگیرید موفق می شوید.
و اگر بلد نباشید در هرکاری شکست می خورید
در یک قطعه پازل فقط یک جای درست هست و دهها جای غلط. بدون گذاشتن
هر قطعه در جای صحیحش پازل درست نمی شود.
موفقیت هم مانند پازل یک راه دارد و دهها راه برای شکست
شما میتوانید با خرید کتاب های دکتر جانبلاغی یا شــرکت در سمینار ها
وکارگاه های آموزشی پازل موفقیتتون را درست در جای خودش بـگذارید.
مواد لازم برای موفقیت :
1- آگاهی
2- باور
3- عمل
انسانها وقنی انرژی هایشان را روی کاری متمرکز کنند می توانند مثل اشعه لیزر هر نوع مانعی را از جلوی راهشان بردارند
وتو می توانی
وقتی راهی را اشتباه رفتی ، دنده عقب بگیر و وارد کوچه ای دیگر شو
راه موفقیت تو در کوچه های دیگر است ...
وقتی راهی را اشتباه رفتی ، دنده عقب بگیر و وارد کوچه ای دیگر شو
راه موفقیت تو در کوچه های دیگر است ...
هیچ وقت ناامید نشو
در ظمن وب سایت راه سبز زندگی به نویسندگانی نیاز دارد.
لطفا جهت همکاری اینجا کلیک کنید.
دوستدار شما دکــتر محمد جانبلاغی
این پرسش سودمند و بایستهای است. هم میتوان از دید روانشناسی به آن پرداخت و هم از دید جامعهشناسی و اقتصادی و هم از دید آسیبشناسی اجتماعی. جای نقد و انتقاد دارد. در اینجا من بیشتر به خاستگاه آنتونی رابینز میپردازم. میتوان در فرصتی دیگر نیز هم به آموزههای وی پرداخت و کتاب «شیوهی تفکر» و شیوههای پیشنهادی او را برای موفقیت مورد نقد قرار داد. مخصوصاً شیوهی مدلینگ یا برنامهریزی عصبی کلامی را که روی آن بسیار پافشاری میکند. شیوهی آموزش رابینز مبتنی بر جملات قصار است. هر یک از این جملات هم به نوبهی خود آموزنده است. ولی هنگامی که آنها را جداجدا مورد بازنگری قرار بدهیم، بعضاً با هم تناقض دارند. افزون بر این که این فرمولها بدون ادراک ژرف ذهنی، چنان کاربردی ندارند. دیگر اینکه انسان میخواهد زندگی کند نه اینکه صرفاً خود را شبیه به الگوهایی درآورد یا حکم ماشین برنامهریزی شده را پیدا کند. ما برای هنرپیشه شدن آفریده نشده ایم. ما برای این آفریده شدهایم که زندگی هنرمندانهای برابر با استعدادها و تواناییهایمان داشته باشیم. اندیشه رابینز بیش از ما کم و بیش ماشین کوکی میسازد. مولوی میگوید:
از محقق تا مقلد فرقهاست
کاین چو داوود است و آن دیگر صداست
در هر حال پیش از صحبت دربارهی خاستگاه آنتونی رابینز، به دو نکته اشاره میکنم:
شیوه هایی برای مدیریت وقت
من می خواهم فعالیت های رده پایین را انجام ندهم، بلکه آن ها را به حال خود رها کنم.
تا زمانی که درگیر کارهای مهم تری هستم ، به هیچ وجه نگران تلنبارشدن نامه ها و برگه هایم نمی شوم.
مایلم که به نامه ها جواب ندهم (به جز نامه های دوستانی که دوست دارم برای آن ها نامه بنویسم.
مایلم پرداختن به امور بی اهمیت را به زمانی موکول کنم که احساس خوشایندی برای انجام دادن آن ها دارم.
مایلم کارهای بی اهمیت را در کشوی «کارهای در انتظار انجام» بیندازم.
می خواهم مشخص کنم که چه چیزهایی برایم مهم است و وقت خودم را روی آن ها متمرکز کنم.
وقت خود را با تأسف خوردن بابت ناکامی ها و شکست ها تلف نمی کنم.
در مورد کارهایی که انجام نداده ام، احساس گناه نمی کنم.
١ـ قاببندی یا framing چیست؟آیا هرگز به این موضوع فکر کردهاید که اگر قاب یک عکس را تغییر کنیم، تصویر درون آن بهصورت ناگهانی بسیار متفاوت بهنظر میآید؟ قاب عکس، برخی از قسمتهای تصویر را برجستهتر نشان میدهد و به کیفیت برخی از قسمتهای آن میافزاید و مرزهای عکس را محدود میکند. همینگونه افکاری که در ارتباط با یک تجربه یا یک مضمون در ذهن ما پدید میآیند، برخی از جنبههای آن مضمون را برجستهتر میسازند. قاببندی به این معنی است که ما تجربیات خودمان را بهشکلی «قرار میدهیم» که به آن معنی ببخشیم. با استفاده از انواع گوناگون قابها ما میتوانیم یک حادثه را بهصورتهای بسیار متفاوتی تجربه کنیم.
NLP قابهای متعددی را شناخته است که میتوانند بهصورت ابزارهای بسیار پرقدرتی باشد.