آیا احساس میکنید که نیاز شما به سازماندهی کردن کارها یا افزایش کاراییتان، بیشتر شده است؟ آیا وقت خود را صرف فعالیتهای زیادی میکنید اما با کمال تعجب میبینید که هیچ گام مثبتی در جهت تکمیل آنها برنداشتهاید؟ از لحاظ طرز استفاده، زمان شبیه پول است. ما زمان را مصرف، ذخیره یا سرمایهگذاری میکنیم. وقتی زمان را سپری میکنیم هیچ پیشرفتی در کارایی، موثر بودن و راندمان ایجاد نمیشود. زمان، بدون بازگشت سپری میشود. وقتی که کارهایی را در زمان کمتر و با زحمت کمتری انجام میدهیم در واقع زمان را ذخیره کردهایم. در اینجا ما از میانبرها استفاده کرده و فعالیتهایمان را انجام میدهیم. وقتی هم که در حال سرمایهگذاری زمان هستیم به معنای آن است که ما اکنون زمان را استفاده میکنیم تا آن را برای آینده ذخیره کنیم. وقتی به سینما میرویم زمان خود را سپری میکنیم. به هر حال اگر یک فیلمنامهنویس باشیم، زمانی را که در سینما صرف میکنیم به عنوان سرمایهای برای ما تلقی میشود که مهارت نوشتن ما را بالا میبرد. با این کار در آینده به دلیل افزایش مهارت، زمان کمتری را صرف نوشتن خواهیم کرد و در واقع سرمایهگذاری کردهایم. سپردن کارها به دیگران یک سرمایهگذاری ارزشمند وقت محسوب میشود. وقتی ما کاری را به دیگری میسپاریم در واقع به کسی کاری را میآموزیم که معمولا خودمان آن را انجام میدادیم. در حالی که آموزش دیگران در زمان حال، وقتگیر است اما در آینده شما را از انجام آن کارها فارغ میکند. مهارتهای مدیریت زمان خصوصا برای کسانی که اغلب کارهای مختلف متنوعی را در طی یک روز انجام میدهند، اهمیت مییابد. نکات مدیریت زمان، به شما در افزایش کارایی و کاهش اضطرابهایتان کمک میکند. - بدانید که مدیریت زمان مسالهای است که از قدیمالایام وجود داشته است. |
گرچه اکثر فرهنگ های تجارت کم و بیش متاثر از فرهنگ آمریکایی است، اما به نظر می رسد که فرهنگ ژاپنی دست نخورده تر باقی مانده است. اکثر تاجران و مهاجران در اولین برخورد خود با ژاپنی ها احساسی ناجور و نامتجانس خواهند داشت، اما معمولاً بیشتر آنها بعد از چند مدت این احساس را ترک کرده و از همکاران ژاپنی خود درس می گیرند. این کشور می تواند درس های زیادی در مورد برخوردهای تجاری و کاری به ما بیاموزد. در این مقاله لیستی از 7 درس مهم که می توانیم از ژاپنی ها بگیریم را برای شما تهیه کرده ایم.
1. معاملات بر پایه ی رابطه های شخصی بنا می شود
در فرهنگ تجارت ژاپنی، غیر معمول نیست که قراردادها بر پایه رابطه های خصوصی و خانوادگی بنا شود. یعنی دو نفر باید از قبل با هم آشناییت داشته و همدیگر را خوب بشناسند. به معنای دیگر، قراردادها از روی احترام و آشناییت متقابل انجام میگیرد. تجارت به طریقی انجام می گیرد که هر طرف از نظر اخلاقی به طرف مقابل متعهد و مسئول باشد.
درس عبرت: در ژاپن ایجاد رابطه های خوب خصوصی به شما اعتباری می دهد که برای تجارت های بعدی شما بسیار ضروری است. و وقتی توانستید با یک شرکت ژاپنی رابطه ای خوب برقرار کنید، دیگران نیز گرایش بیشتری برای معامله با شما پیدا خواهند کرد.
طریقه ی وفق یافتن: با راستی و درستی وارد معامله شوید. تا میتوانید سعی کنید تا اطمینان آنها را به خود جلب کرده و با آنها طرح دوستی بریزید.
2. گروه گرا باشید و به تصمیمات گروه احترام بگذارید
ژاپن کشوری است که واژه ی "ما" به جای "من" در آن ارزش بسیار بالاتری دارد. آنها قبل از به مرحله ی عمل آوردن هر تصمیم مهمی، آن را به بحث می گذارند. گروه گرایی به جای فردگرایی در این کشور رونق دارد. شما نیز قبل از اینکه بتوانید پیشنهادات خود را مطرح کرده یا به مرحله ی عمل درآورید، باید عضو گروه شوید.
وجود نوبت کاری شب، برای ادامه فعالیت بسیاری از موسسات ، سازمانها و نهادهای دولتی و خصوصی حیاتی است اما این نوبت کاری سلامتی جسمی، روحی و اجتماعی شاغلان این حوزه ها را نیز بشدت تهدید می کند.
پژوهشهای انجام شده نشان می دهد اشتغال در شب باعث ایجاد اختلالاتی در چرخه طبیعی بدن شده و بر عملکرد قلب و دستگاههای گوارشی و تناسلی تاثیراتی منفی دارد.
نتایج مطالعات متعدد در کشورهای اروپایی نشان می دهد که افراد شب کار دست کم پنج سال نسبت به همکاران روز کار خود کمتر عمر می کنند، طلاق در میان خانواده آنان سه برابر بیش از افراد روز کار است و علاوه بر آن، 40 درصد بیش از سایر همکارانشان زمینه ابتلا به انواع بیماریهای روانی، قلبی و گوارشی را دارند.
اظهارات افراد شب کار نتایج مطالعات مذکور را تایید می کند. آنان می گویند که پس از هر شیفت کاری، در تمامی طول روز احساس کسالت، گیجی و بی خوابی می کنند و ریتم زندگی طبیعی و عادات غذایی آنان نیز بر هم می خورد.
شب کارها به مصرف غذای آماده و در دسترس مانند سوسیس و کالباس یا غذاهای دارای قند، چربی و کافئین بالا برای مبارزه با خستگی و کوفتگی بدن تمایل بیشتری دارند. این در حالی است که متخصصان تغذیه و گوارش همواره نسبت به اثرات منفی غذاهای آماده بر سلامت انسان و افزایش ابتلای آنان به سوءهاضمه و مشکلات گوارشی هشدار می دهند.
اکنون، حتی این نظر بتدریج مورد قبول همگان قرار میگیرد که کار در شیفت شب میتواند خطر ابتلا به سرطان را افزایش دهد.
آژانس بینالمللی تحقیقات سرطان که شاخه ویژه مطالعات سرطانی در سازمان بهداشت جهانی است، کار شیفت شب را به عنوان یک عامل احتمالی سرطان زا طبقهبندی کرده است. برخی مطالعات نیز نشان می دهد احتمال ابتلای مردان شب کار به سرطان پروستات بیشتر از دیگران است.
1-تحصیل مناسب در دانشگاه آغاز مقاله امروز ما، ازجان دبلیوسانتراک 1، مولف معروف روان شناسی سانتراک است. او معتقد است که یکی از موفقیت های حرفه ای در طول عمر، تحصیل مناسب در دانشگاه است.دوران دانشگاه، دوران جست و جو، کشف، خلق، ابداع و شدن است و اگر در این برهه از عمر، در وجود خود جست وجوی دقیقی بکنیم، می بینیم که هزاران قدرت در اختیار داریم که قابلیت فعلیت دارند. 2-چرا تحصیل؟ امروزه اگر از دانشجویان سوال کنید که چرا به دانشگاه آمده اند، جواب های مختلفی می شنوید، عده ای برای رشد و تعالی خود آمده اند. عده ای برای کار و آینده شغلی و عده ای برای به دست آوردن شرایط اجتماعی بهتر و خلاصه خیلی از دلایل دیگر؛ اما به هر دلیلی که وارد دانشگاه شده باشند، انتظار دارند تحصیل و دانشگاه برای آنها یک تجربه مثبت و ارزشمند باشد؛ زیرا به قول ادیسون، آدمی از تجارب مثبت، شاهراه های زندگی را جست وجو می کند.3-مشکل کجاست؟ با این وجود، هنوز برخی از دانشجویان که در این دوره قرار دارند، شاید ندانند که اوج توان و رقم زدن فرصت ها را در درون خود دارند و در نتیجه نمی توانند از وقت خویش، حداکثر بهره را ببرند و حتی گاهی احساس می کنند که نمی توانند کاری را که وظیفه دارند، انجام بدهند؛ در حالی که مشکل این نیست؛ مشکل این است که آنان نمی دانند آن را چگونه انجام دهند. نکات بعدی، راهگشای این مسئله است.4-نگرش درست اساس نگرش درست به تحصیل در دانشگاه، عامل رقم زدن موفقیت های بعدی است؛ از این رو، آغاز ترم باید بگویید: درس می خوانم و یاد می گیرم و با شروع ترم، با شرکت مرتب در کلاس ها و انجام تکالیف، به مرور درس ها بپردازید. در این صورت، در طول ترم، بارهای کسب دانش، سبک تر می شوند. از این جهت، دانشجویان به سه دسته تقسیم می شوند.الف) عده ای روش تدریجی را اتخاذ می کنند؛ یعنی در طول ترم تحصیلی، یادگیری و تکالیف را تقسیم می کنند و آهسته و پیوسته با محتوا و مفاهیم درس ها پیش می روند. اینان در آخر ترم، راحت تر هستند. ب) عده ای هیجانی عمل می کنند؛ یعنی در برخی درس ها یا در بعضی ایام، با برنامه دقیق کار می کنند و سپس در روزهایی دیگر از ترم تحصیلی، به خمودی روی می آورند که البته این روش، آدمی را عصبی بار می آورد. ج) روش تلمباری؛ در ین روش، از آغاز ترم تحصیل تا اواخر، صرفا حضور در کلاس و انجام تکالیف خیلی ضروری صورت می گیرد؛ ولی از مطالعه مستمر، دقیق و مداوم خبری نیست. این مسئله، در پایان هر ترم، مشکلات و فشارهای زیادی به دانشجویان وارد می کند و غالبا شکست در تحصیل یا افتادن مکرر از واحدها، در این روش روی می دهد. |
برای حل مشکلات و رسیدن به اهداف، راههای زیادی وجود دارد. یکی از آنها سلسله قوانینی هستند که به حل مشکلاتتان کمک میکنند. وقتی یک مشکل، خیلی بزرگ و پیچیده بوده و راهحل آن نامشخص است روشی به نام روش آزمون و خطا وجود دارد که به شما اجازه شروع راهی به سوی حل مشکل را میدهد حتی اگر شما نتوانید کل مسیر را در ذهن خود مجسم کنید.تصور کنید که هدفتان صعود به قله یک کوه است اما هیچ راهنمایی برای ادامه مسیر ندارید. یک نمونه از روش آزمون و خطا میتواند این باشد.
مستقیما به سمت قله بروید تا زمانی که با مانعی مواجه شوید که نتوانید از آن عبور کنید. هر گاه شما به چنین مانعی رسیدید به سمت دیگر دور بزنید تا وقتی که دوباره قادر به حرکت مستقیم به سمت قله باشید. این روش، عاقلانهترین و قابل درکترین روش ممکن نیست اما در بسیاری از موارد به خوبی قادر به رساندن شما به قله است.
روش آزمون و خطا، تضمین نمیکند که شما مناسبترین راه حل را پیدا کنید یا حتی ممکن است نتواند به راه حل خاصی هم منجر شود. اما راههای مناسبی برای حل انواع مشکلات را به شما نشان میدهد که میتواند مفید باشد. نکته مثبت این روشآن است که بیتکلیفی ناشی از عدم تصمیمگیری را در شما شکسته وشما را به عمل وادار میکند. وقتی دست به عمل میزنید در واقع شروع به کنکاش در دنیای راهحلها کردهاید که این کار موجب عمیقتر شدن درک شما درخصوص مشکل میشود وقتی علم لازم را راجع به مشکل پیدا کردید میتوانید کمکم شانس خود را دریافتن راه حل مناسب، امتحان کنید. اگر تنها برای حل یک مشکل سعی کنید، در ابتدا چگونگی حل آن را نخواهید فهمید. در اغلب موارد با پیشروی در دل مشکل به راه حل مناسب دست مییابید. شاید این راه حلی باشد که در ابتدای حرکت حتی به فکرتان هم خطور نمیکرده است. اغلب شما تا زمانی که شروع به ایجاد یک چیز جدید کنید حتی دقیقا نمیدانید که در حال ایجاد چه هستید.
روش آزمون و خطا، کاربردهای عملی زیادی دارد و یکی از آنها افزایش بهرهوری شخصی است. روشهای بهرهوری، قوانین اخلاقیای هستند که به ما کمک میکنند که کارها را موثرتر انجام دهیم. برخی از این قوانین را در اینجا میخوانید. با آزمون هر یک از این روشها در زندگی خود، میتوانید بهترین روشهایی که بیشترین نتیجه را در افزایش بهرهوری شما دارد انتخاب کرده و همواره به کار ببندید.
بیشتر دانشمندان و نویسندگان سعی کرده اند تعریف جامع و کاملی از موفقیت ارائه دهند تا مورد استفاده همگان قرار گیرد، اما شمار فراوان این تعاریف خود موجب گردیده است که تا به امروز، توصیف دقیق و مشخصی از این کلمه در دست نباشد. تعریف شما از موفقیت چیست ؟
گذراندن مدارج تحصیلی و اخذ مدارک علمی، رسیدن به ثروت دلخواه، به دست آوردن پست و مقام، داشتن همسری دلخواه، محیط خانوادگی آرام و فرزندانی شایسته، برتری و بالاتری بر دیگران و یا که هنرمندی محبوب، نویسنده ای بزرگ و یا موسیقیدانی مشهور باشیم ؟یکی از دلایل عمده تعدد تعریف موفقیت برداشتهای گوناگون از این مفهوم است. هستند افرادی که به دلیل دستیابی به خواسته هایشان، خود را موفق و کامیاب می پندارند، اما این موفقیت از نظر دیگران چندان ارزش و اعتباری ندارد. بنابراین موفقیت امری نسبی است و هرگز تعریفی واحد به خود نمی پذیرد.
به نظر آلفرد اوستن :
« آرامش و اطمینان بهترین موفقیت است »
هیچ کس واقعا موفق نیست، مگر آنکه خوشبخت باشد و نیز خوشبخت کسی است که کاری مفید و با ارزش انجام دهد. به این اعتبار، تعریف فرهنگ و بستر از موفقیت به مفهوم « نیل رضایتبخش به هدف » تعریفی مناسب است.
تعیین هدف
انسان بی هدف کاملا تابع حوادث و پیشامدهاست. کسی که هدف روشنی در زندگی دارد، پس از رسیدن به کامیابی احساس خوشبختی و آرامش می کند اما افرادی که اهدافی نامشخص را پی می گیرند، به هر مقامی که برسند، باز هم ناراضی اند. هر یک از ما باید به یقین بدانیم که چه می خواهیم، چه هدفی را دنبال می کنیم و در انتظار چه نوع موفقیتی هستیم.
ادامه مطلب ...یکى از راههاى مبارزه با بىحالى، هر قدر هم کوچک و مختصر باشد، آموختن زندگى کردن در لحظه زمان حال است. زندگى در لحظه زمان حال شما، به «حالا»ى شما مربوط و وابسته است. هر وقت شما در خصوص آن فکر کنید، در حقیقت، لحظه دیگرى وجود ندارد که شما بتوانید در آن لحظه زندگى کنید.
تنها حالاست که وجود دارد. آینده هم لحظه زمان حال دیگرى است که وقتى برسد، زندگى مىکنیم و به طور یقین، تا زمانى که فرا نرسیده، شما نمىتوانید در آن زندگى کنید. مسئله این است که ما، در فرهنگى زندگى مىکنیم که بر روى «حالا»، تأکید نمىکند. مىگویند: براى آینده، صرفهجویى کنید؛ به فکر فردا و آینده خودتان باشید؛ براى زمان بازنشستگى خودتان، نقشه بکشید.
دورى جستن از لحظه حال، در فرهنگ ما، تقریباً مانند یک ترس شده و ما همواره در شرایطى هستیم که زمان حال را فداى آینده مىکنیم. در پایان، این نتیجه منطقى به دست مىآید که با این طرز تفکر، نه تنها از شادمانىهاى حالا دورى مىجوییم، بلکه براى همیشه از احساس نشاط و شادى خوددارى مىکنیم. وقتى زمان آینده فرا برسد، به زمان حال تبدیل مىشود و ما باید آن را براى تدارک آینده به کار ببریم. در حقیقت، خوشحال بودن ما، به فردا موکول مىشود و فرداها هم تداوم دارند.
این مرض لحظه زمان حال، شامل انواع مختلفى است که ما در این جا، به چند نمونه زیر اشاره مىکنیم:
شخصى تصمیم مىگیرد که براى هواخورى و استفاده از فضاى پاک و پرطراوت جنگل، لحظات زمان حال خودش را در جنگل و در آغوش طبیعت بگذراند. هنگامى که قدم به داخل جنگل مىگذارد، تمام فکر و ذکرش را بر روى کارهایى که باید پس از برگشت، در خانه انجام بدهد، متمرکز مىکند؛ مثلاً راجع به بچهها، مغازه بقالى، کارهاى خانه و پرداخت صورتحسابها؛ آیا همه آنها درست است؟
زمانى دیگر، فکرش به جلو مىرود و به سوى تمام کارهایى که باید بعد از خارج شدن از جنگل انجام بدهد، متوجه مىشود. بنابراین، لحظات زمان حال این خانم، به وسیله وقایع زمان گذشته، اشغال مىگردد و این فرصت نادر که براى لذت بردن از طبیعت به دست آمده بود، مفقود مىشود.
فرد دیگرى روى متن کتابى مطالعه مىکند که ناگهان مىفهمد مغزش در جاى دیگرى سیر مىکند و سه صفحه بیشتر نخوانده است و از مطالب خوانده شده، چیزى نفهمیده است. ظاهراً چشمانش به کلمات کتاب بوده، اما فکرش و لحظات زمان حالش، به سینماى شب گذشته و نگرانىهاى امتحان فردا بوده است.
لحظه زمان حال که در واقع، واحد گذشت زمان است، همواره با شماست و مىتواند زیباترین تجربه برایتان بشود؛ مشروط بر این که اجازه بدهید در آن گم بشوید و تمام لحظات زمان حال را دریابید و گذشته را به فراموشى بسپارید. آینده به موقع خودش مىآید. شما فقط از لحظه زمان حال، بهره بگیرید که تنها چیزى است که شما در اختیار دارید و به یاد داشته باشید که آرزوها، امیدها و تأسفها، عادىترین و خطرناکترین تاکتیکها، براى ضایع کردن لحظه زمان حال به شمار مىآیند
وقتی که شما به عنوان یک کارآفرین شروع به کار میکنید، کمی که جلو میروید با چالشهایی رو به رو میشوید که حسابی کلافهتان میکنند و حسابی پریشان میشوید. این حالت طبیعی و عادیست و هر کارآفرینی در مرحلهای از کارش با آن مواجه میشود. گاهی اوضاع آنقدر دشوار است که اصلاً پشیمان میشوید و به خود لعنت میفرستید که اصلاً چرا دست به کارآفرینی زدهاید! به خود میگویید که فقط یک آرزو دارم. میخواهم کارمند کسی باشم.
من نشستم و فکر کردم که من به عنوان یک کارآفرین چه چیزهایی را ارزش میدانم و چه چیزهایی در کار و زندگی شخصی برایم مهم هستند. پس از قدری تامل شش که پیدا کردم که همه آنها با حرف f شروع میشوند. پس از این کلمه به این لغات توجه کردم و در کار و زندگیم آنها را لحاظ نمودم، توانستم ازدواج کنم، به فرزندان و همسرم عشق بورزم و در عین حال کسب و کاری موفق هم خلق کنم. امیدوارم این شش لغت به شما هم کمک کنند.
1- faith به معنای ایمان. من به خودم، تواناییهایم و کارم ایمان داشته آنها را به تمامی باور دارم. علاوه بر این ایمان دارم که برای موفقیت حتی در لحظات دشوار و پیچیده هم ابزار مورد نیاز را در دست دارم. اگر به هدفتان، خودتان و کسب و کارتان ایمان نداشته باشید، چطور میخواهید موفق شوید؟
2- family به معنای خانواده، همسر و دو دخترم تمامی زندگی من هستند و شروع یک کسب و کار مستقل باعث شد که من بیشتر به آنها توجه کنم و در مرکز زندگیم قرار گیرند. من سخت کار میکنم ولی با وجود این سه نفر کار و تلاشم هدفمند شده است.
«نظم» در لغت به معنای آراستن، برپاداشتن، ترتیب دادن کار و انضباط نیز به معنای نظم و انتظام، ترتیب و درستی، نبود هرج و مرج سامان پذیری و آراستگی است.
نظم در آفرینش
آفرینش براساس نظم استوار است و در دستگاه خلقت، هر پدیده ای جای خاص و ماموریت و کار ویژه ای به عهده دارد. کرات آسمانی در مدار معینی حرکت می کنند، فصول سال و گذشت شب و روز نظم خاصی دارد و خلقت اشیا از اندازه، حد و میزان خاصی برخوردار است. خدای تعالی می فرماید: «ما هرچیزی را به اندازه (و روی حساب) آفریدیم». حکمت خداوندی در هر چیز تجلی یافته است و موجودات عالم نیز روی حساب و نظم دقیق و نیزبراساس هدف معینی قدم به عرصه هستی گذاشته اند. جهان چون خط و خال و چشم و ابروست. که هر چیزی به جای خویش نیکوست. نظم شگفت و محیرالعقولی که در همه مخلوقات، حرکت سیاره ها و ستارگان، گیاهان، موجودات دریایی و صحرایی، بدن انسان، گردش خون و ... وجود دارد، همه و همه معلول تدبیر خداوند حکیم، مدبر و تواناست. مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه قم در اهمیت نظم در زندگی می آورد که: خدای توانا و حکیمی که نظم را در دستگاه پهناور و عظیم خلقت قرار داده است، همین نظم را در زندگی انسان ها و روابط اجتماعی آنان می پسندد و از این رو، شایسته است که انسان در زندگی فردی و اجتماعی خویش، نظم و ترتیب و تدبیر در امور را مراعات کند؛ زیرا به گفته روانشناسان: «احتیاج به نظم و ترتیب، جزو احتیاجات اساسی روانی محسوب می شود، رنگ و شکل و خاصی به زندگی می دهد، افراد میل دارند زندگی فردی و جمعی خود را تحت نظم و قاعده مشخصی درآورند.» نگاهی گذرا به حجم زیاد کتاب های قوانین و مقررات و بودجه های هنگفتی که صرف قانون گذاری و تنظیم آن ها می شود و اهمیتی که همه ملل جهان به آن ها می دهند ضرورت و لزوم نظم فردی و اجتماعی را در زندگی بشر آشکار می سازد. اسلام نیز به عنوان دین جهانی و کامل به نظم و برنامه ریزی در زندگی اهمیت فراوان داده و به پیروان خویش سفارش کرده که تمام کارهای خود را طبق قانون و به صورت منظم انجام دهند و از بی برنامگی بپرهیزند، چرا که تمام احکام اسلامی، واجبات، مستحبات، محرمات، مکروهات و ...در این راستا و برای ارائه برنامه دقیق و منظم به مسلمانان قرار داده شده که آنان را تحت نظم خاصی درآورد. در دنیای کنونی نیز حرکت قطارها، هواپیماها، ساعات کار ادارات و کارخانه ها و ... روی نظم خاصی و با دقیقه و ثانیه سنجیده می شود و با ورود رایانه در عرصه زندگی نظم و ترتیب دقیق تر و بهتر شکل می گیرد و می توان گفت امروزه منظم زندگی کردن جزو ضروریات زندگی بشر شده و مورد پسند عقل و دین است و اگر بخواهیم خود را از دایره نظم که امروزه همه جامعه ها را تا حد زیادی فراگرفته و احاطه کرده خارج کنیم، با مشکلات زیادی روبه رو می شویم.
ادامه مطلب ...حتما شنیده¬اید که می¬گویند انسان دارای پنج حس بویایی، شنوایی، بینایی، چشایی و لامسه است.
اما جالب است بدانید که بسیاری از حیوانات علاوه بر این حواس، حس¬های دیگری دارند که ما انسان¬ها از آنها بی¬بهره¬ایم. یکی از این حس¬ها «حس مغناطیسی» است. پرندگان، موریانه¬ها، مگس¬ها و مارماهیها از جمله جانورانی هستند که قادر به درک نیروی مغناطیسی زمین و استفاده از آن هستند. مثلا کبوتر نامه¬بر قادر است با درک نیروی مغناطیسی زمین مسیر خودش را پیدا کند و پیام-ها را به دست صاحبانشان برساند. اینکه جانوران به طور غریزی چگونه از این نیرو استفاده می¬کنند، سال¬ها مورد تحقیق و بررسی دانشمندان بوده¬است. روی منقار بعضی از پرندگان گیرنده¬هایی وجود دارد که حاوی سلول¬های عصبی پیچیده و ماده¬های معدنی مثل اکسید آهن است. در واقع ساختار این سلول¬ها به گونه¬ای است که به پرنده اجازه می¬دهد تا مانند یک قطب¬نما، جهت¬یابی کرده و راه بازگشت به خانه را پیدا کند.
حدود 40 سال پیش دانشمندی به نام «کلوز شالتن» حدس زد که وجود مادهای در چشم یا مغز پرندگان، این توانایی را به آنها می¬دهد تا از نیروی مغناطیسی زمین کمک بگیرند و مسیر سفرشان را پیدا کنند. ولی در آن زمان شرایط برای تحقیق روی این مسئله مناسب نبود. بررسی¬هایی که بهتازگی روی پرندگان مهاجر انجام شده¬است، ثابت کرده که آنها قادر هستند خط¬های مغناطیسی زمین را ببینند. دانشمندان حدس می¬زنند وجود مولکول ویژه¬ای در شبکیه چشم این پرندگان، قدرت تشخیص نیروی مغناطیس را به آنها می-دهد. این مولکول از یک نوع پروتئین حساس به نور تشکیل شده¬است و در بعضی از حیوانات وجود دارد. به گفته پژوهشگران، دسترسی به این پروتئین و یا ساخت آن در آزمایشگاه کار راحتی نیست ولی آنها توانسته¬اند با بررسی یک پروتئین مشابه به نام «سی.پی.اف» (cpf)که مدلی از پروتئین اصلی است، اطلاعات زیادی به دست بیاورند. در جواب به این پرسش که پرندگان در تاریکی شب چگونه راه خود را پیدا می¬کنند، باید گفت نور آبی که هنگام غروب و
تاریک شدن هوا وجود دارد، باعث تحریک «سی.پی.اف»شده و دو الکترون آزاد را در پروتئین به وجود میآورد که در تعیین جهتهای مغناطیسی نقش اساسی دارند.