این یک واقعیت است که زنان و مردان به طور متفاوتی ارتباط برقرار می کنند. درست است که کلمات و ساختار سخنان آنها یکی است اما مفهوم و قصد و هدف آنها با هم متفاوت است. اجازه دهید به چند نمونه اشاره کنیم:
مردان؛ مردان تلفن را یک وسیله ارتباطی می بینند . آنها برای ارسال پیامهای کوتاه به دیگر افراد از تلفن استفاده می کنند.
زنان؛ از طرف دیگر یک زن که دو روز کامل را با دوستش سپری کرده و تازه به خانه برگشته است قادر است با همین دوست تماس گرفته و ساعتها با هم صحبت کنند. در اینجا نیز تلفن یک وسیله ارتباطی است اما برای ارتباطات بلند مدت و یا به عبارت دیگر گپ و گفتگوی مفصل دوستانه، درد دل و ... .
مردان؛ اغلب مردان گفتگو کننده های خوبی نیستند. مثلا لازم است یک عدم توافق جدی پیش بیاید تا با هم صحبت کنند. مثلا اگر آنها به سینما بروند و از دیدن آن فیلم لذت ببرند تنها خواهند گفت: فیلم خوبی بود. اما اگر آنها از فیلم خوششان نیامده باشد در حالیکه دیگری آن را پسندیده باشد و بگوید:" فیلم خوبی بود، این طور نیست!" طرف مقابل می گوید:" واقعا که!" این فیلم افتضاح بود، نقش ها و هنرپیشه ها بد بودند، داستان قابل پیش بینی بود و ..."
زنان؛ اما زنان این مشکل را ندارند. وقتی که از یک مرد سوال شود که تمایل به شروع یک گفتگو و هم کلامی را دارد یا نه؟ اگر موافق باشد به شما پاسخی نمی دهد، مثلا:
-آن قطعه هنری روی طاقچه زیباست
- اوهوم....و سپس سکوت
ادامه مطلب ...
پژوهشهای بسیاری نشان میدهند – و بسیاری از زوجها هم قبول دارند- که به دنیا آمدن اولین بچه ممکن است ازدواج را با مشکلاتی مواجه کند.
شبهای بیخوابی و روند بیپایان عوض کردن پوشک بچه و افزایش بار کارهای خانه زمان چندانی برای صمیمیت عاطفی میان همسران به جای نمیگذارد.
طبق تحقیقات انتشار یافته «جان گاتمن» در انجمن روانشناسی آمریکا و در مجله «روانشناسی خانواده»، رضایت زناشویی 67 درصد زوجها بعد از بچه دار شدن کاهش پیدا میکند. از سوی دیگر ، تحقیقی که اخیرا بر روی 2870 زوج در "طرح ملی ازدواج" در دانشگاه ویرجینیا انجام شد، نشان داد که در حدود دو سوم زوجها کیفیت روابط زن و شوهر در سه سال اول پس از به دنیا آمدن بچه افت میکند. میزان اختلافات بالا میرود، زمان اندکی برای ایجاد رابطه صمیمی میان زن و شوهر باقی میماند، و ممکن است بین آنها فاصله عاطفی ایجاد شود.
در این گروه زوجها، مردان و زنان به نحو متفاوتی تحت تاثیر قرار گرفته بودند: رضایت مادران از ازدواجشان به فوریت افت میکند، اما در مورد مردان این افت به تدریج و در طول چند ماه رخ میدهد. تغییرات هورمونی، فشارهای جسمی ناشی از زایمان و شیردهی، و جابهجایی ناگهانی از محیط کار به خانه به همراه نوزاد ممکن است توضیحدهنده این کاهش رضایت از ازدواج باشد. یک عامل مهم در اختلاف میان این والدین جدید چگونگی تقسیم کردن کارهای خانه و کارهای مربوط به نوزاد بود.
ادامه مطلب ...درواقع یک مرد با اعتماد به نفس پایین، ممکن است برای برخی از زنان جذاب هم باشد به خصوص اگر برخوردهای قبلی شان با مردان خودشیفته ای بوده باشد که فقط به خودشان فکر کرده اند و توجهی به آنها نداشته اند.
از دیدگاه زنی که با چنین مردانی برخورد داشته، ممکن است آنها حساس و علاقه مند جلوه کنند، خجالتی و محجوب باشند و زیاد به نظرات اطرافیان اهمیت بدهند، البته از یک جهت این نتیجه گیری درست است و این مردان به عشقی که به آنها ابراز می شود، علاقه دارند، اما باید مراقب بود؛ چون این تمام ماجرا نیست؛
این مرد با اعتماد به نفس پایین ممکن است تا آخرین ذره عشق را بگیرد و در مقابل چیزی به طرف مقابل ندهد. علاوه بر این برای کسب حس اعتماد به نفس می تواند بلاهایی را سر شما بیاورد که تحملش برای هر کسی غیرممکن است!
هنگامی که «الهام» برای اولین بار «رضا» را دید، به نظرش مردی خجول و آرام رسید اما نمی دانست که این ظاهر ناشی از احساس ضعف شدید اعتماد به نفس رضا است.
رضا یکی از مردهای بدون اعتماد به نفس بود و گرچه تحصیلات دانشگاهی داشت و به عنوان یک مهندس کار می کرد اما پیشرفت چندانی نکرده بود عملکرد او در محیط کار حداکثر در حد «رضایت بخش» بود؛ یعنی بسیار کمتر از حدی که برای پیشرفت شغلی لازم بود.
الهام 6 ماه پس از آشنایی، با رضا ازدواج کرد چون او شغلی ثابت داشت و به او وفادار بود. اما 6 ماه بعد، وضعیت به کلی تغییر کرد؛ رضا درمورد همه چیز بهانه گیری می کرد؛ از آشپزی و لباس های الهام گرفته تا نحوه صحبت کردن و شیوه بیان نظرهای او.
ابتدا سرزنش های رضا خیلی ملایم ابراز می شد اما با گذشت زمان، لحنش شدید شد و دیگر علنا الهام را مسخره می کرد. گاهگاهی هم به صورت انفجاری خشمگین می شد و شروع به داد و بیداد و پرتاب اشیاء می کرد و به الهام ناسزا می گفت.
ادامه مطلب ...مردانگی، ویژگیها و استانداردهای خودش را دارد. جنم داشتن، تسلط بر زندگی پیدا کردن و داشتن روحیه حمایتگری، از مهمترین این ویژگیهاست. مردی که نمی تواند به زبان و رفتار از خانواده خود حمایت کند، اگرچه بسیار آرام ،ساکت، قانع، صبور و نجیب باشد، در صفات مردانه ضعف دارد. مرد باید به اندازه ای قوی و باجنم باشد، که کسی فکر آزار خانواده او را هم نکند. ضعف داشتن در حمایت و دفاع از خود و خانواده چیزی است که امروزه بیشتر دیده می شود ولی کمتر عیب دانسته می شود.
مهربان بودن و با مردم مدارا کردن ،بنای اصلی رفتار یک مسلمان است. اما همین مسلمان گاهی برای حفظ ارزشهای زندگی باید ناراحت یا عصبانی شود و خشم خود را به گونه ای اصلاح گرانه بروز دهد. همیشه و با همه یکسان رفتار کردن یا از نفاق است یا از ضعف.
مردی که در معاملات همیشه اختیار را به شریک می سپارد، مردی که در هر رابطه ای تسلیم فرد مقابل می شود، مردی که خشمش را تنها با قهر و فرار ابراز می کند، مردی که اگر خانواده اش هتک حرمت شوند یا مورد تعرض قرار گیرند عکس العمل مناسبی نشان نمی دهد و همواره ساکت می ماند، قطعا ضعیف و ناتوان است. در چنین مردانی صفات مردانگی دیده نمی شود . زندگی کردن با چنین مردانی اگرچه دارای خصوصیات بسیار خوب دیگری باشند، بسیار سخت است.
زنهایی که با چنین مردانی زندگی می کنند معمولا نمی توانند زنانه رفتار کنند. اینها مخصوصا اگر خودشان ضعیف نباشند و از قدرت روحی خوبی برخوردار باشند، ناچار می شوند بخشی از وظایف همسرانشان را به عهده بگیرند. این دخالت اگر چه زندگی نیمه فلج این افراد را کمی سامان می بخشد، مشکلاتی هم به وجود می آورد. زن وقتی مجبور است نقش مرد را هم بازی کند، نمی تواند فرزندانش را از الطاف مادری سیر کند. فرزندان این خانواده ها معمولا دو تا بابا دارند اما از وجود مادر چندان بهره ای نمی برند.
ادامه مطلب ...شهروند پیگیر و دغدغه مندی که به اطراف خود توجه دارد، جامعۀ جوان ایران را دچار آسیبها و حتی بحرانهای روحی - روانی می بیند. آمارهای اختلالات روانی بارها از سوی بخشهای دولتی و غیردولتی اعلام شده و قصد بر تکرار آنها نیست. بطور کلی جامعۀ جوان ما، از یک وضعیت بسامان، متعادل و باثبات برخوردار نیست، و بسیاری از جوانان ما بخش زیادی از ساعات روز و شب خود را در رنج و عذاب روحی بسر می برند. و شوربختانه، آسیبهای روانی در کنار بحرانهای اجتماعی - اقتصادی و سیاسی، کلاف سردرگمی را بوجود آورده اند که چشم انداز مبهمی را از آیندۀ جامعه ترسیم می کند .
ناامیدی از آینده، روان جوانان ما را تحلیل می برد و مسبب پیدایش افسردگی ها و استرسها و دیگر اختلالات نوروتیک می شود. مع الاسف بسیارند جوانانی که برای رهایی از این کابوس، به رفتارهای مخرب و نابهنجار کشانده می شوند. همچون مصرف بی رویه الکل، مواد مخدر، و رفتارهای مخاطره آمیز جنسی. جوان امروز به اقتضای شرایط روحی خود، از یک ژرف اندیشی و آینده نگری که بتواند راهگشای آینده ای بهتر برای او باشد برخوردار نیست و سلامتی و موفقیت فردای خود را فدای لذات آنی می¬کند. شاید هم باید به او حق داد. هراس از عدم امنیت شغلی در آینده و دیگر فشارهای روانی که از هر سو او را احاطه کرده، وی را به یک سیر قهقرایی سوق می دهد و چه بسا به اشتباهاتی غیر قابل جبران و تباهی آور می کشاند .
اقتصاد دانان آینده نگر برای مهار بیکاری، فقر و تبعیض، ایده های راهبردی فراوانی دارند که تبیین آنها را به خود آنان وامی گذارم. اما از منظر روانشناسی اجتماعی، یکی از قوی ترین و مؤثرترین راهکارهای مقابله با افسردگی، استرس، اعتیاد، خود کم بینی، پوچ گرایی و نیست انگاری، فرار از خانه، فحشا، خودکشی، خشونتهای خیابانی، و... چیزی نیست جز استعانت جستن از «روابط صحیح بین فردی» در روند «فعالیتهای اجتماعی».
در حقیقت، شخصیت سالم انسان در روند فعالیتهای اجتماعی شکل می گیرد. اما متأسفانه فعالیتهای جمعی در میهن ما، برخلاف کشورهای توسعه یافته، نهادینه نشده و در حد مطلوب پیش نرفته است. که این امر به عوامل عدیدۀ فرهنگی - تاریخی معطوف می شود. اما کمابیش هستند جوانانی که با تشکیل جمعها و گروههای حائز اهداف تعریف شدۀ معین، سعی دارند زمینۀ شکوفایی استعدادها و رشد و تعالی شخصیت انسانی را برای خود و دیگر جوانان فراهم کنند. یکی از انواع چنین گروههایی، NGOها و تشکلهای غیردولتی هستند، که گرچه بیش از یک دهه است که با ساختار مدرن در ایران ظهور و بروز یافته اند، اما تابحال به میزان مطلوب جدی گرفته نشده اند.
در تشکلهای غیردولتی جوانان هویت پیدا می کنند. فضایی برای تخلیۀ هیجانات و کانالیزه کردن آنها در جهت اهداف مثبت می یابند. احساس دل انگیز مفید بودن و مؤثر بودن را تجربه می کنند و آداب معاشرت و ارتباطات صحیح بین فردی را می آموزند. عضویت در یک گروه سالم، پیشگیری و حتی درمانی مؤثر برای آُسیبهای روانی تلقی می شود. یک گروه سالم و باانگیزه های مثبت و سازنده، جوان را از تحت تأثیر دوستان ناباب قرار گرفتن، باز می دارد و به استعدادهای او مجال رشد و بروز می دهد و نتیجتا احساس رضایتمندی از خویشتن و شناخت کرامت انسانی و ارزش وجودی خود را موجب می¬شود. به عقیدۀ اغلب روانشناسان، هدفمندی زندگی به فرد کمک می¬کند که بر بسیاری آسیبهای روانی فائق آید.
ناگفته نماند که کارکرد گروههایی همچون NGOها و سودمندی¬شان برای نسل جوان، تنها آنچه که بیان شد نیست. این تشکلها فعالیتهای آموزشی متنوعی در زمینۀ روانشناسی، موفقیت تحصیلی، موفقیت شغلی، ترک اعتیاد، بهداشت و تغذیه، ورزش، هنر و... دارند که به پر کردن «چاله چوله ها» در زندگی جوانان کمک می کند و او را یاری می دهد تا از این رهگذر، به شخصیتی نرمال، موفق و مثبت نگر دست پیدا کند.
در خاتمه می باید تصریح کنم که به زعم اندیشمندان آینده نگر، مشکلات جامعه جوان ایرانی می¬باید به دست توانمند خود جوانان سالم و خوش فکر حل و فصل شود. در تشکلهای مورد بحث، این فرصت برای جوانان فراهم است که به خود و دیگران برای شاد زیستن و فتح ستیغهای موفقیت و کامیابی و سعادت مادی و معنوی کمک کنند.
جهان از ریزترین ذراتش که تا به حال بشر توان دیدن آن را یافته تا دورترین کهکشان ها، نمونه بارزی از حرکت و پویایی است. پویایی نیاز به خلاقیت دارد. روزگاری پدران ما این خلاقیت را در رادیوهای ترانزیستوری شاهد بودند و امروز ما در دنیای دیجیتال. شاید هم فردا فرزندان ما در دنیای پرتوهای عجیب و غریب.
آنچه موجب تمایز میان عصر حاضر با سایر برگ های تاریخ زندگی بشر گردیده، فن آوری و تبادل اطلاعات می باشد و دنیای دیجیتال توان تبادل اطلاعات را بسیار افزایش داده است.
اگر بیش از ماهی ?? ساعت به اینترنت وصل می شوید بی آنکه کار خاصی جز پرسه زدن و چت کردن داشته باشید می بایست از تعداد این ساعت ها کم کم بکاهید تا در یک برنامه زمان بندی سه ماهه دست کم نیمی از این زمان را کم کنید.
اینترنت جز فضایی مجازی چیز دیگری نیست. فضایی پر از خالی! اما همین دنیای مجازی آنقدر توانمند و انعطاف پذیر هست که ما را به آسانی با گل فروشی سر خیابان، FAST FOOD های بی محتوا و پرزرق و برق سطح شهر، مدرسه بچه ها، سایت های خبری و... متصل می کند. چه کسی فکر می کرد روزی فرا برسد که تنها با کلیک چند گزینه بتوان نامه ای را از یک نیمکره به نیمکره دیگر زمین آن هم در زمانی در حد دقیقه ارسال نمود؟ یا باقالی پلو با گوشت را از رستورانی در سطح شهر سفارش داد؟!
اینترنت از دیدگاه یک کاربر
اینترنت برای من به عنوان یک کاربر نیمه حرفه ای که دست کم ?? درصد کارهایم با رایانه انجام می شود، کاربردهای فراوانی دارد. مرا از آخرین داده ها و نتایج پژوهش های علمی آگاه می کند، دوستان قدیمی ام را به من دوباره نزدیک کرده، باعث شده دوستان زیادی از سراسر جهان پیدا کنم، سایت های هنری مورد علاقه ام را ببینم و حتی کتاب هایی که مایل به ترجمه آنها هستم را می توانم پیش از خرید بازبینی کنم. اما مسئله به همین جا پایان نمی پذیرد...
آسیب شناسی روانی
از زمانی که راهنمای تشخیصی- آماری اختلال های روانی( ویرایش تجدید نظر شده چهارم (DSM 4TR)) در سال 2000 به چاپ رسید، بحث پیرامون گنجاندن طبقه ای از اختلال های روانی با نام اختلال های سایبر CYBER قوت یافته است. پیش بینی های انجمن روان شناسی آمریکا به عنوان ناشر و گرد آورنده این راهنمای معتبر تشخیصی- آماری این است که در طی ده سال آینده با توجه به حجم کاربرد اینترنت و رایانه ها می توان در DSM5 و توسط علم روان شناسی به یافته ها و نتایج پژوهشی برای اعتبار بخشیدن به این طبقه از اختلال ها دسترسی پیدا کرد.
سایبر واژه ای است که برگردان آن به فارسی کمی مبهم است. سایبر یعنی علم فرمان. یعنی هوش مصنوعی و شاید از نظر اهل فن یعنی دنیای صفر و یک.
شاید کسانی را دیده باشید که همیشه در اینترنت در حال پرسه زدن هستند. گاهی دیگران را آزار می دهند- مثلاً با هک کردن یا چت کردن پی در پی آنها- یا خودشان را آزار می دهند مثلاً با بررسی پیاپی صندوق پست الکترونیکی یا بررسی وسواس گونه و اجباری سایت های غیراخلاقی و اصطلاحاً هرزه نگری. روزی پزشکی به من گفت: در زندگی به چند چیز علاقه دارم: اینترنت، تلفن همراه، ماهواره های مخابراتی و پزشکی. شاید در مورد این دوست، جابه جایی نقش های زندگی در اثر کاربرد و وابستگی بیش از اندازه به دنیای مجازی اتفاق افتاده باشد.
اختلال های روانی کاربرد نادرست اینترنت
1- وسواس های فکری- عملی
ادامه مطلب ...خانواده، واژه ای پرمعناست که وقتی به آن فکر میکنیم موجی از احساس و عاطفه را در ما برمی انگیزد. خانواده جایگاه آسایش و اطمینان، اولین نهاد اجتماعی و اساس و بنیان هر جامعه است; مفهومی که امروزه در کشورهای توسعه یافته میرود که فضای اصیل خود را از دست بدهد. به راستی خانواده یعنی چه و آیا وجود آن ضرورت دارد؟
در فرهنگ اسلامی، خانواده به مثابه دژی استوار و نهادی مقدس، بیشترین مسئولیت را در رشد و تحول، تربیت و تعالی و سعادت انسان بر عهده دارد. اساس تشکیل خانواده و ازدواج در نظام الهی رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر، پیمودن طریق رشد، نیل به کمال انسانی و تقرّب به ذات حق است.
آکرمن (1990) خانواده را به عنوان واحدی عاطفی ـ اجتماعی، کانون رشد و تکامل، التیام و شفادهنده و نیز مرکز پاتولوژی معرفی نموده است. در خانواده فرد خود را متعلق به مجموعه ای میداند که مختص اوست. به گفته مینوچین(1995) افراد هویت خود را از طریق خانواده احراز میکنند. ازدواج نخستین سنگ بنای تشکیل خانواده و جامعه است.
نقطه آغاز شکل گیری خانواده زمانی است که دو فرد بالغ (یک زن و یک مرد) با هدف تشکیل خانواده به یکدیگر میپیوندند. عقد ازدواج نقشی را به وجود میآورد که جدا از نقش های قبلی است
و نقطه بحرانی این انتقال نقش، شروع دوره زناشویی است.
بدون تردید، خانواده های لجام گسیخته و متزلزل، جامعه متزلزل را پدید میآورند. جامعه ای که در آن نشانی از خانواده سالم یافت نشود میزان طلاق روز به روز بالا میرود و ازدواج های مطلوب و برنامه ریزی شده کمتر صورت میگیرد. به طور کلی، ریشه بسیاری از کجروی های اجتماعی را باید در خانواده جستوجو کرد. در نشستی که توسط انجمن اولیا و مربیان انجام شده بود، در مبحث کودک و خانواده گزارشها و نتایج تحقیقاتی حاکی از آن بود که اگر شاهد لجام گسیختگی جوامع هستیم، اگر میزان ارتکاب جرایم روزبه روز افزایش مییابد، اگر میزان اختلالات رفتاری و شخصیتی هر روزه بیشتر میشود، اگر بیش از 50 درصد تخت های بیمارستانی را بیماران اسکیزوفرن اشغال کرده اند و اگر از هر چهار ازدواج قریب سه ازدواج به طلاق منجر میشود، ریشه تمامی این مسائل را باید در خانواده جستوجو کرد.
ادامه مطلب ...دکتر امیر هوشنگ احسانی، متخصص پوست و مو در گفتگو با خبرنگار بهداشت و درمان باشگاه خبرنگاران با اشاره به اینکه میکرودرم ابریشن یکی از ابزارهایی است که در سالیان اخیر در بیماریهای پوستی کاربرد فراوانی دارد گفت: در گذشته برای درمان بیماری های پوستی که دارو جوابگو نبود از پیلینگ استفاده می شد، پیلینگ جهت برطرف نمودن تیرگی پوست،از بین بردن فرو رفتگی های جای جوش یا شفافیت پوست استفاده می شد.
وی در ادامه افزود: با توجه به عوارض استفاده از روش پیلینگ و لزوم دقت نظرهای خاص از جانب پزشک، امروز استفاده از دستگاه میکرودرم ابریشن جهت برطرف نمودن مشکلات پوستی کاربرد بیشتری دارد.
معاون آموزشی گروه پوست بیمارستان رازی در خصوص نحوه اثربخشی استفاده از این روش و مکانیسم عملکرد دستگاه میکرودرم ابریشن گفت:این دستگاه با مکانیسمی خاص ذرات اکسید آلومینیوم را با فشار روی پوست می ریزد و از طریق واکنشی که این ذرات با سطح پوست ایجاد می کنند و توسط ساکشنی که در این دستگاه وجود دارد ذرات اکسید آلومینیوم به لایه های سطحی پوست کشیده شده و از طریق دستگاه مکنده( ساکشن) لایه های مرده و سطحی پوست برداشته می شوند.
*3 تا 5 نوبت میکرودرم موجب اثربخشی طولانی تر می شود
ادامه مطلب ...