قبول کردن خود و محبت به خود تدبیر های مشابهی
هستند که به ما کمک می کنندتا ارتباط معنوی خودمان را با
خود بر قرار سازیم و آن را حفظ کنیم .
توانایی تشخیص ناراحتیها و میل به رها ساختن
فرد از آن رنجها به وسیله اعمالی که توام با عشق
و محبت است .
محبت کردن به خود بدین معنا نیست که ما
نمی خواهیم روی کاستیهای خود کار کنیم - بلکه
ما می توانیم خود را در لحظه حاضر و در همین شرایط
دوست بداریم .
به همان صورت و به همان آسانی که به دیگران
و آنهایی که دوست داریم محبت می کنیم -
خـودمــــــــــان را دوســــــــــــــــــــــــت بـداریــــــم
و به خـــودمــــان مــحــبـــــــــــــــــت کـنــیـــم
محمد جــانبلاغی
در روزگاران پیشین، زن و شوهر جوانی از کوه بلندی بالا رفتند، در بالای کوه پیر دانایی را دیدند. پیر، جایی را برایشان باز کرد تا بنشینند. آنگاه گفت: «هر مطلبی که داشته باشید، میتوانید از من بپرسید». آنها معنای زندگی را پرسیدند. پیر به پرسش آنها پاسخ داد. آنها رمز خوشبختی را سؤال کردند. پیر، نسخهاش را نوشت. آنها اسرار جهان را پرسیدند. پیر به آن هم جواب داد. آنگاه سؤال دشواری را پرسیدند که: «ای خردمند بزرگ، ما بسیار دچار خشم میشویم. در هنگام خشم، یکدیگر را آزار میدهیم. چه کنیم؟» ناگهان پیر دانا به آنان خیره شد. آنگاه قلم خود را به دو نیم کرد و نفرینگویان به غار خود برگشت. در آستانه غار، رویش را برگرداند و غرید: «افسوس، اگر من پاسخ این پرسش را میدانستم، ناچار نبودم تنهایی بر بالای این کوه زندگی کنم!»
ادامه مطلب ...خشم در تو برخاسته؛ و اینک سه امکان پاسخگویی وجود دارد. بسیاری از مردم فقط دو امکان را میشناسند. یک راه این است که این خشم و این آتش و این زهر را بر دیگری خالی کنند، آنوقت خشم ویرانگر است، و طبیعی است که پس از آنکه دیگری را سوزاندی و او را زخمی کردی، احساس میکنی که کاری خطا انجام دادهای.
اما امکان دیگر این است که خشمت را بروز ندهی، اما آن را در درون خود بچرخانی. آنوقت به خود آسیب میزنی؛ آنوقت به خودت زخم میزنی، آن آتش درونت را به آتش میکشد؛ آنوقت همیشه بر سر یک آتشفشان خواهی نشست؛ هرگز راحت نخواهی بود؛ همیشه بیقرار خواهی بود. تمام خوشیها از زندگیات ناپدید میشود.
خشم، یک احساس مخرب است که متوجه بیرون یا درون ما میشود. خشم، نظام ما را مسموم میکند، کنترل را از ما دور میکند و امواج ارتعاشات منفی را در ما به وجود میآورد. انسانهای خشمگین، در تنشی دائمنی به سر میبرند. اعصاب سخت و کشیده دارند، چهرههایشان گرفته و درهم است و اطرافشان را خصومت و عناد محاصره کرده است.
خشم، آنچه را که سازنده و مثبت در زندگی ماست، نابود میکند. اگر در حد اندک باشد، میتوان گفت که به تخلیه استرس و تنش ما کمک میکند. اما اگر در برخورد ما با دیگران، همیشه در صحنه حضور داشته باشد و یا اگر بیش از اندازه، از حد کنترل خارج شود، باید آن را یک بیماری محتاج درمان بدانیم. باید آن را تحت کنترل بگیریم.
روابط سالم و صمیمانه با دیگران به شما کمک میکند تا پس از استرسهای روزانه، از افسردگی دور شوید. همچنین این روابط در جلوگیری از بیماری، تسریع بهبودی و افزایش عمر مؤثر است.
به عکس آن، روابط ناسالم (بیمارگونه) میتواند سبب افسردگی شده، زندگی را به جهنم تبدیل کند. متأسفانه مردان بدخلق، عامل بسیاری از مشکلات روحی زنان هستند.
چگونه میتوانید فردی (مردی) را که عصبانی است اصلاح کنید؟ این نکتهای است که باید بیاموزید. در روابط سالم، طرفین با آرامش و حسن خلق درباره موضوعاتی که موجب رنجش، سوءتفاهم و کشمکش میشود، صحبت میکنند بدون آنکه باعث تحریک یکدیگر شوند. سپس به توافق میرسند و موضوع مورد اختلاف را حل میکنند.
مشاجرات و داد و فریادهای گاهبهگاه وقتی که منجر به برونریزی و آشکار شدن موضوعات مهم میشود، ممکن است احساس خوبی به وجود آورد، اما اغلب منجر به لطمه زدن به احساسات و اخلال در حل مشکلات میگردد، در نتیجه مشکلات مزمن شده، صمیمیت و اعتماد صدمه میبیند.
در این صورت ممکن است یکی از طرفین دروغ بگوید و یا اینکه ریاکاری کند. در مقابل آن روابط عمیق و نزدیک که ناشی از احساسات مشترک و نه واقعیات مشترک است، بر پایه تفاهم، درک و عواطفی که از سوی طرفین حمایت و تقویت میشود قرار دارد. تحقیقات نشان میدهند احساسات مشترک برای رسیدن به صمیمیت و خوشبختی در روابط بسیار مهمتر از واقعیات مشترک است.
با توجه به پژوهشهای انجام شده دربارهی خشم آنچه مسلم است این است که شمار کسانی که با خشم خود برخورد نادرست میکنند، به مراتب از شمار کسانی که به آن برخورد درست میکنند بیشتر است. نیلوارنر در کتاب مشهور خشم را، یار و یاور خود سازید با توجه به رفتاری که اشخاص به هنگام خشم بروز میدهند، آنهایی را که با خشم بر خورد درست ندارند به چهار دسته تقسیم میکنند: جسمانی کنندهها، خود مجازاتگرها، منفجرشوندهها و مخفیکنندهها.
ادامه مطلب ...