آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش
آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی |  تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

آموزش حرفه ای فروش و بازاریابی | تکنیک های فروش

ضرورت عشق

چرا نیاز شما به دیگران، بیشتر از نیاز شما به غذاست؟استراتژی عمل، جزئیات اینکه چرا عشق برای جلوگیری از افسردگی ضروری است. ارتباط با جامعه، شما را به ارتباط متقابل با مردم نزدیک می‌کند. امید و اعتماد.
به همان اندازه که جسم و روح شما به اکسیژن نیاز دارد به عشق نیز نیازمند است. عشق، معامله کردنی نیست. هرچه شما ارتباط بیشتری با دیگران داشته باشید، از نظر جسمی و عاطفی سالم‌تر خواهید بود. هرچه ارتباط شما با دیگران کمتر شود، احتمال مخاطره‌ و زیان برای شما بیشتر است.
این درست است که هرچه کمتر دوست بدارید تجربه و افسردگی بیشتری را در زندگی خواهید داشت. شاید عشق، بهترین داروی ضدافسردگی باشد، به‌همین دلیل است که احساس بدون عشق، عمومی‌ترین شکل افسردگی است.
بسیاری از افراد افسرده، نه خودشان را دوست دارند و نه احساس عشق و دوست‌داشتن به دیگران را دارند، آنها بسیار روی خود تمرکز می‌کنند و همین امر باعث می‌شود که کمتر مورد توجه دیگران قرار بگیرند و جذابیتی داشته باشند، از این‌رو فرصت و مجالی نمی‌یابند که توانایی‌ها و مهارت‌های عشق را بیاموزند و محروم می‌مانند.
افسانه‌ای وجود دارد که عشق، یک‌دفعه اتفاق می‌افتد. در نتیجه فرد افسرده، اغلب بدون مقاومت و کورکورانه در انتظار کسی می‌ماند که او را دوست بدارد. اما عشق، از این راه عملی نیست. برای عاشق شدن و نگه‌داشتن عشق، می‌باید بیرون آمد، فعال بود و مهارت‌های ویژه بسیاری را آموخت.
بسیاری از ما نظر و عقیده خود را در مورد عشق از فرهنگ‌های عامه گرفته‌ایم و معتقدیم که عشق چیزی است که باعث ابراز احساسات می‌شود. در فرهنگ عامه، عشق ایده‌آل عبارت است از تصورات غیرواقعی، که بیشتر به شکل تصنعی و سرگرمی است و این یکی از دلایلی است که چرا بسیاری از ما افسرده هستیم. (عشق ما تصوراتی غیرواقعی و تصنعی و در خیال ماست).

ادامه مطلب ...

دو نفر عاشق از یکدیگر مراقبت می‌کنند!

ازدواج، در مرتبه دوم اهمیت قرار دارد. پدیده اولیه باید عشق باشد تا بتوانید با هم باشید. با هم بودن، یک دوستی و یک مسئولیت است. وقتی دو نفر عاشق یکدیگر باشند، باید از یکدیگر مراقبت کنند. برای ایجاد چنین مسئولیت و مراقبتی، به هیچ قانونی نیاز نیست؛ هیچ قانونی قادر به ایجاد آن نیست. در بالاترین حد، قانون می‌تواند ساختاری تشریفاتی بر شما تحمیل کند که عشق و دوستی شما را نابود خواهد کرد.
برای اینکه در یک جامعه زندگی کنید، می‌توانید ازدواج کنید، ولی آن باید در مرتبه دوم بماند! ازدواج باید فقط به این دلیل باشد که شما یکدیگر را دوست داشته باشید؛ آن باید حاصل عشق شما باشد، نه برعکس. در گذشته چنین بوده که اول ازدواج می‌کردند، سپس دو طرف عاشق یکدیگر می‌شدند.
این غیرممکن است، کسی نمی‌تواند عشق را اداره کند، هیچ‌کس قدرت ندارد که عشق، را خلق کند. عشق وقتی روی می‌دهد که اتفاق افتاده باشد.
می‌توان دو نفر را کنار یکدیگر قرار داد. همانطوری که در طول سده‌ها، این کار انجام شده است. این دو نفر را به ازدواج هم درآورد. در این لحظات، دوست داشتن به حد خود می‌رسد. درست مانند خواهران که برادران‌شان را دوست دارند و برادرانی که خواهر‌شان را دوست دارند. این یک ترکیب تحمیلی است. وقتی که دو نفر با هم هستند، پس از دوست داشتن، عشق به وجود می‌آید، آنگاه این دو نفر به هم متکی می‌شوند و از همدیگر استفاده می‌کنند.

ادامه مطلب ...

ظاهری زیبا، اما درونی زشت داری!

سرچشمه زیبایی بیرونی شما با منبع زیبایی درونی‌تان متفاوت است. زیبایی بیرونی از پدر و مادرتان به شما با منابع درونی‌تان متفاوت است. زیبایی بیرونی می‌رسد و اندام آنها، اندام شما را خلق می‌کند. اما زیبایی درونی از هوشیاری‌ای که در طول زندگی به‌دست آورده‌اید سرچشمه می‌گیرد. شخصیت شما، نمودی از پیوند هر دوی اینها است: بنابراین زیبایی بیرونی بازتاب زیبایی درونی نیست و همین‌طور برعکس، زیبایی درون، رابطه‌ای با زیبایی برون ندارد. اما گاهی اتفاق می‌افتد که زیبایی و نور درونی شما آن‌قدر زیاد شود که برون‌تان را درخشان کند. در این صورت، هر چند ظاهرتان زیبا نباشد، اما نوری که از سرچشمه‌تان جاری می‌شود ـ از ژرف‌ترین سرچشمه‌های زندگی ابدی‌تان ـ حتی اندام نازیبای شما را به صورتی زیبا و تابناک جلوه می‌دهد. اما برعکس، این امر هرگز صادق نیست؛ زیبایی برون تنها تا مرز پوست شماست و نمی‌تواند زیبایی درون را تحت تأثیر قرار دهد. در مقابل، برون شما برای جست‌و‌جوی زیبایی سرچشمه‌های درونی خودش است؟ اغلب می‌بینیم افرادی هستند که ظاهری بسیار زیبا دارند، اما باطنی بسیار زشت و زیبایی برونشان پوششی است تا خود را پشت آن مخفی کنند، این کار را هر روزه میلیون‌ها نفر، تجربه می‌کنند. عاشق زن یا مردی می‌شوید، چون قادر به دیدن زیبایی برونش هستید و در مدت کوتاهی پی می‌برید که درونیش هیچ‌گونه شباهتی با زیبایی برونش ندارد. برای نمونه، اسکندر کبیر اندام و ظاهر بسیار زیبایی داشت، اما میلیون‌ها انسان را قتل عام کرد؛ فقط برای ارضای نفسش که می‌خواست فاتح تمام دنیا باشد. اما نباید فراموش کنیم که با زیبا کردن درون، بیرون و ظاهر ما خود را با آن سازگار کرده زیبا خواهد شد.

ادامه مطلب ...

عشق را در قلب خود جست‌وجو کن!

پاسخ: هر چند که شبیه به هم به نظر می‌آیند، اما بسیار متفاوت‌اند. داشتن یک عشق سالم به خویشتن، ارزشی مذهبی است. کسی که خودش را دوست نداشته باشد، هرگز قادر نخواهد بود دیگری را دوست بدارد. نخستین موج عشق باید در قلب خودت برخیزد. اگر برای خودت برنخیزد، برای دیگری نیز برنخواهد خاست زیرا هر کس دیگری از تو به خودت دورتر است.
مانند پرتاب سنگ به درون دریاچه‌ای آرام است. نخستین موج، در اطراف آن سنگ به وجود می‌آید و سپس امواج منتشر می‌شوند و دور می‌گردند. نخستین موج عشق باید در اطراف خودت شکل بگیرد. انسان باید بدن خودش را دوست بدارد، روح خودش را دوست بدارد. انسان باید، تمامیت وجودش را دوست بدارد. این طبیعی است؛ وگرنه، هرگز قادر به بقا نخواهی بود؛ و این زیباست، زیرا که تو را زیبایی می‌بخشد. کسی که خودش را دوست دارد، باوقار و متین می‌گردد. کسی که خودش را دوست دارد حتماً ساکت‌تر، مراقبه‌گون‌تر و شاکرتر از کسی است که خودش را دوست ندارد.

ادامه مطلب ...

عاشق شدن: آیا تنها فعل و انفعالاتی شیمیایی است؟

عشق، اساساً به‌دنبال جذب یک‌ نفر به دیگری آغاز می‌شود. در این جاذبه آنچه از طریق حواس‌مان؛ به‌خصوص حس بینایی و در سطحی پنهان و آرام حس بویایی، می‌توانیم دریافت کنیم، اهمیت زیادی دارد. شواهدی به‌دست آمده که نشان می‌دهند کششی که نسبت به فرد دیگری احساس می‌کنیم، به‌دلیل تشابه بوی بدن او با [بوی بدن] عزیزترین خویشاوندان‌مان است (مثل پدر یا مادرمان) که موجب تداعی خاطرات مطلوبی میِ‌شود، این خاطرات از اولین لحظات؛ هر چند ناآگاهانه، می‌توانند برای‌مان اطمینان و امنیت‌خاطر به‌همراه داشته باشند.

ادامه مطلب ...

عشق، رقص زندگی

اندوه زیبایی خاص خود را دارد, آن را جشن بگیرید
در اندوه غرق نشوید، بلکه نظاره‌گر آن باشید و از آن لذت ببرید، زیرا اندوه زیبایی‌های خاص خود را دارد.
ما معمولاً آن قدر در اندوه غرق می‌شویم که فرصت نظاره‌ کردن آن را از دست می‌دهیم و به زیبایی‌های لحظه‌های غم و اندوه پی نمی‌بریم. هنگامی که آدم شاد است، هیچ‌گاه مثل زمانی که غمگین است، عمیق نیست. اندوه عمق دارد، در حالی که شادی سطحی است. بد نیست کمی به آدم‌های به ظاهر شاد اطرافمان نگاه کنیم؛ همیشه لبخند به لب دارند و دارند از خوشحالی بال در می‌آورند. با کمی دقت در خواهیم یافت که بسیاری از آنها سطحی و کم‌مایه هستند. و هیچ عمقی ندارند. شادی مانند موج دریاست که بر روی سطح آب روان است. در حالی که اندوه، چون اقیانوس عمیق است.
به درون این عمق گام بردارید و نظاره‌گر آن باشید. شادی, شلوغ و پرسروصدا است، ولی غم سکوت خاصی دارد. شادی مانند روز است و اندوه مانند شب. شادی چون نور است و اندوه چون تاریکی. نور می‌آید و می‌رود, ولی تاریکی می‌ماند؛ تاریکی ابدی است. روشنایی گاهی اتفاق می‌افتد ولی تاریکی همیشه هست.

ادامه مطلب ...

عشق چیست؟

عشق چیست؟ شما از عشق و شاد بودن صحبت می‌کنید. معیارهای شاد بودن و عشق شما چیست؟ خیلی متأسفم که مجبورم به این سئوال پاسخ دهم. هر کسی می‌داند که عشق چیست؟ اما اگر از من بپرسید فکر می‌کنم که هیچ‌کس یا به‌ندرت کسی دقیقاً بداند که عشق چیست؟ عشق یکی از نادرترین تجارب است. فیلم‌هایی در موردش می‌سازند در داستان‌ها در خصوص آن صحبت می‌شود، ترانه‌های بسیاری می‌سازند. شما می‌توانید در رادیو، تلویزیون، مجله‌ها مطالب زیادی را در مورد عشق ببینید. مردمان بسیاری، پیوسته خود را درگیر آن می‌کنند و به دیگران کمک می‌کنند تا بفهمند عشق چیست؟ شاعران، نویسندگان، رمان‌نویسان همه و همه در مورد عشق به ما چیزهایی را می‌آموزند. اما با این وجود هنوز عشق، پدیده‌ای ناشناخته باقی مانده است. در حالی‌که باید خیلی خوب شناخته شده باشد. همان‌طور که هر کسی می‌تواند بپرسد غذا چیست؟ اگر کسی باشد که از آغاز تولد، طعم گرسنگی واقعی را چشیده باشد و سئوال کند که غذا چیست ما نباید تعجب کنیم چون سئوال او کاملاً بجا و مربوط است شما می‌پرسید عشق چیست؟ عشق غذای روح است. اما کسی که گرسنگی کشیده است روح و روان او نمی‌تواند عشق را بچشد و مزه واقعی آن را بداند. بدن به غذا نیاز دارد و این نیاز همچنان ادامه دارد اما روحی که غذایش را دریافت نکرده است مرده است یا هنوز به‌دنیا نیامده یا همچنان در بستر مرگ افتاده است. زمانی که کودک متولد می‌شود، او توانایی و ظرفیت برای عشق ورزیدن و عاشق بودن را دارد و کاملاً به این توانایی مجهز شده است. هر کودکی با عشق کامل به‌دنیا می‌آید و درست می‌داند که عشق چیست. نیازی نیست که به کودک بگوییم عشق چیست؟ مشکل از اینجا سرچشمه می‌گیرد و شروع می‌شود که پدر و مادر نمی‌دانند عشق چیست و چنانچه به او آموخته نشود. این کودک با گذشت زمان خود پدر و یا مادری می‌شود که توانایی عشق ورزیدن و عاشق بودنش را از دست داده است.

ادامه مطلب ...

قانون پایداری عشق چیست؟

قوانین پایداری و دوام عشق« تا زمانی که برای دوام پیوندتان مبارزه می‌کنید، هر دو برنده‌اید »
طی 25 سال سابقه کار به عنوان مشاور ازدواج، صدها زوج ناراضی و ناکام در روابط زناشویی به من مراجعه کرده‌اند. دیده‌ام که چگونه اشتیاق و عشق شدید به خشم و غضب مبدل گردیده است و به همراه آنان برای عشقی که از دست داده‌اند و یا هرگز بدان دست نیافته‌اند متأثر و اندوهگین شده‌ام.
خانمی با تأسف اظهار می‌کرد: «ابتدا به نظر می‌رسید که عاشق یکدیگریم، اما حالا از آن عشق آتشین حتی اثری نمانده است! چرا باید شب‌ها در حالی که او را در کنار دارم این چنین احساس تنهایی کنم؟ آیا واقعاً ازدواج عشق را از بین می‌برد؟»
نه چنین نیست. ازدواج از بین برنده عشق نیست حتی می‌تواند سبب پایداری و دوام آن باشد. یک بار خود شاهد شصتمین سالگرد ازدواج زوجی خوشبخت بودم.

ادامه مطلب ...

روش عاشق کردن

برخـی افراد ممکن است با خواندن این مقاله پیشنهادات من را غیر اخلاقی و غیر منـصـفانـه تلقی کنـنـد. بـه بـازی گرفتن احساسات دیگران کار نـا پـسـندی است بـخـصوص کسانی که بسیار دوستتان دارند. اما متاسفانه دنیای واقعی همیشه اینگونه عمل نـمـیکند.

بعضی وقتها شما به امید بدست آوردن فرد خاصی ماهها خود را به آب و آتش میزنید به عشق او زنـدگی میکنـید و حسرت داشتنش را میکشید و عاقبت بدون ثمر و نتـیجـه ناکام می مانید. و آنـجاسـت کـه راهـکـارهـای ذیل ناگهان همچون موهبتی آسمـانـی جـلـوه گـر خـواهند شد. البته توصیه های من سحر و جادو نبوده و آنگونه نیز نمیـبـاشـد که شخصی را برغم خواست و میل باطنی و با بکارگیری این تکنیکها وادار بـه آن کند که دلباخته و عاشق شما گردد. کاری که این تکنـیـکها انجام می دهند شـانـس و اقـبـال را بمقدار زیادی به سود شما افزایش می دهند. آیا این کار شرورانه و نادرست است؟ من اینطور فکر نمیکنم بنابراین به مطالعه خود ادامه دهید.

ادامه مطلب ...